{"title":"بررسی شأن شناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین متأخر و نقد آن بر پایه آراء علامه طباطبایی","authors":"آرزو زارع زاده, بابک عباسی, علی رضا دارابی","doi":"10.30465/SRS.2021.34974.1827","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"کلید فهم فلسفه متأخر ویتگنشتاین توجه به پژوهشهای دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزارههای دینی ویژگی خاصی پیدا میکند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزارهها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیرقابل تعویض» تقسیم میشوند که گزارههای دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا مییابد و مانند گزارههای «خارجی» با کمک گزارههای دیگر معنای واضحتری پیدا نمیکند. بنابراین ارتباط گزارههای دینی با دیگر گزارهها مانند گزارههای علمی قطع میشود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال میشوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ میدهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگیهای زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته میشود.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2021-07-10","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Studies in Regional Science","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.30465/SRS.2021.34974.1827","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"Q4","JCRName":"Social Sciences","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
کلید فهم فلسفه متأخر ویتگنشتاین توجه به پژوهشهای دستور زبانی است. این مفهوم از دستور زبان، متفاوت از کاربرد سنتی است و به زبان از آن جهت که نظامی از علائم است التفاتی ندارد. با این رویکرد ماهیت گزارههای دینی ویژگی خاصی پیدا میکند که با دیگر مقولات معرفتی متفاوت است. گزارهها از منظر ویتگنشتاین به دو دسته «قابل تعویض» و «غیرقابل تعویض» تقسیم میشوند که گزارههای دینی از نوع «غیرقابل تعویض» هستند؛ بنابراین قابل تبیین یا تفسیر با جملات دیگر نیستند. همچنین ماهیت زبان دین «باطنی» است و فقط در باطن خودش معنا مییابد و مانند گزارههای «خارجی» با کمک گزارههای دیگر معنای واضحتری پیدا نمیکند. بنابراین ارتباط گزارههای دینی با دیگر گزارهها مانند گزارههای علمی قطع میشود. هرچند مقولات دینی به نحو معنادار در حوزه دین استعمال میشوند شئونی غیر از مطابقت با واقع یا صدق و کذب-پذیری دارند. با توجه به اهمیت زبان دین در فهم مسائل دینی، در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به دو سوال اصلی پاسخ میدهد: شأن شناختی یا ناشناختی زبان دین از منظر ویتگنشتاین چگونه است؟ از منظر طباطبایی چه نقدهایی بر این دیدگاه وارد است؟ بر این اساس پس از بررسی ویژگیهای زبان دین از منظر ویتگنشتاین به تبعات آن با آراء طباطبایی پرداخته میشود.