{"title":"مؤلفههای ادبیات پایداری در اشعار فروغ فرخزاد","authors":"حسين نيك نجاد, حسين سليمي, ليلا رضايى","doi":"10.31185/eduj.vol1.iss46.2885","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":" فروغ فرخزاد بزرگترین و مهمترین شاخصه شعرش ازنقطه نظر ادب پایداری مبارزه با سنت است. فروغ با درون مایههای مختلف اشعارش که در آن عصیان و پایداری در مقابل آنچه درونیاتش را مورد هجوم قرار داده بود، به تأثر از وضعیت و باورهای جامعه مردسالار و غیرتمند زمانش، در جرگه شاعران ادبیات پایداری قرار دارد؛ و در اشعارش با مضامین و مؤلفههای مختلفی از ادبیات پایداری مانند عصیان در مقابل هرچه که درونیاتش را مورد هجوم قرار داده، شکستن تابوها و گاه به سخره گرفتنشان، نقد و اعتراض و مقابله برابر سنتها و گاه باورها و تاختن در مقابلشان، نقد مردسالاری به همراه آوردن واژگان زنانه و نیز جاری ساختن احساس زنانه، گاه در استعارهها و گاه به شکل برهنه، میتوان گفت در شعر فروغ فرخزاد بیش از پروین اعتصامی (که در اشعارش، با نوعی از شعر اعتراضی و پایداری آنهم از نوع مردانهاش روبرو هستیم.) مواجه میشویم؛ بهطورکلی با بررسی شعر فروغ بهعنوان یک شاعر پیشرو در رساندن صدای خاصِ زن نشان میدهیم که فروغ شاعر ادب پایداری میتواند لقب بگیرد. در اشعار فروغ، آمدن واژگان عامیانه و وارونهسازی کهنالگوها و همچنین سرودن ممنوعهها و رد شدن از خط قرمزها، سنتشکنی، سنتگریزی، جسارتهای لفظی، جسارتهای معنوی، شکستن تابوها، شکستن افکار کهنه و خرافی، بیان آرمانشهر و ناجی و ترسیم چگونگی آن، شکستن یا برآمدن از افکار کهنه مذهبی و وارونهسازی پسندها، بیان تازه از اخلاق مطلق، بدیها و خوبیها، بیان دردهای انسان و دردهای انسانی، بیان مجموعه نا خوبیها و سرچشمههای درد، آزادی و آزادگی و آرزوی رهایی از ناگواریهای دنیا و دل مردگیهای آن و برداشتن نقاب از چهره دنیا که همه اینها از ایدئولوژی و جهانبینی و فلسفه هستیگرایانه فروغ پس از گذار از پوچگرایی رخ میدهد و تمام این موارد را گاه با زبان کودکانه گاه زنانه گاه زبان انسانی دردمند بیان میدارد و با درک منابع درد و خطراتی که حیات معنوی روح فروغ و جامعه را در خطر انداخته به مقابله با آن میپردازد و در این پژوهش با توجه به یافتهها و شواهد شعری از دفاتر مختلف فروغ با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای درصدد اثبات این ادعا برمیآییم.","PeriodicalId":390027,"journal":{"name":"Journal of Education College Wasit University","volume":"6 1","pages":"0"},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2022-02-12","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Journal of Education College Wasit University","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.31185/eduj.vol1.iss46.2885","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
فروغ فرخزاد بزرگترین و مهمترین شاخصه شعرش ازنقطه نظر ادب پایداری مبارزه با سنت است. فروغ با درون مایههای مختلف اشعارش که در آن عصیان و پایداری در مقابل آنچه درونیاتش را مورد هجوم قرار داده بود، به تأثر از وضعیت و باورهای جامعه مردسالار و غیرتمند زمانش، در جرگه شاعران ادبیات پایداری قرار دارد؛ و در اشعارش با مضامین و مؤلفههای مختلفی از ادبیات پایداری مانند عصیان در مقابل هرچه که درونیاتش را مورد هجوم قرار داده، شکستن تابوها و گاه به سخره گرفتنشان، نقد و اعتراض و مقابله برابر سنتها و گاه باورها و تاختن در مقابلشان، نقد مردسالاری به همراه آوردن واژگان زنانه و نیز جاری ساختن احساس زنانه، گاه در استعارهها و گاه به شکل برهنه، میتوان گفت در شعر فروغ فرخزاد بیش از پروین اعتصامی (که در اشعارش، با نوعی از شعر اعتراضی و پایداری آنهم از نوع مردانهاش روبرو هستیم.) مواجه میشویم؛ بهطورکلی با بررسی شعر فروغ بهعنوان یک شاعر پیشرو در رساندن صدای خاصِ زن نشان میدهیم که فروغ شاعر ادب پایداری میتواند لقب بگیرد. در اشعار فروغ، آمدن واژگان عامیانه و وارونهسازی کهنالگوها و همچنین سرودن ممنوعهها و رد شدن از خط قرمزها، سنتشکنی، سنتگریزی، جسارتهای لفظی، جسارتهای معنوی، شکستن تابوها، شکستن افکار کهنه و خرافی، بیان آرمانشهر و ناجی و ترسیم چگونگی آن، شکستن یا برآمدن از افکار کهنه مذهبی و وارونهسازی پسندها، بیان تازه از اخلاق مطلق، بدیها و خوبیها، بیان دردهای انسان و دردهای انسانی، بیان مجموعه نا خوبیها و سرچشمههای درد، آزادی و آزادگی و آرزوی رهایی از ناگواریهای دنیا و دل مردگیهای آن و برداشتن نقاب از چهره دنیا که همه اینها از ایدئولوژی و جهانبینی و فلسفه هستیگرایانه فروغ پس از گذار از پوچگرایی رخ میدهد و تمام این موارد را گاه با زبان کودکانه گاه زنانه گاه زبان انسانی دردمند بیان میدارد و با درک منابع درد و خطراتی که حیات معنوی روح فروغ و جامعه را در خطر انداخته به مقابله با آن میپردازد و در این پژوهش با توجه به یافتهها و شواهد شعری از دفاتر مختلف فروغ با روش توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانهای درصدد اثبات این ادعا برمیآییم.
فروغ فرخزاد بزرگترین و مهمترین شاخصه شعرش ازنقطه نظر ادب پایداری مبارزه با سنت است.فروغ با درون مایههای مختلف اشعارش که در آن عصیان و پایداری در مقابل آنچه درونیاتش را مورد هجوم قرار داده بود، به تأثر از وضعیت و باورهای جامعه مردسالار و غیرتمند زمانش،در جرگه شاعران ادبیات پایداری قرار دارد؛ و در اشعارش با مضامین و مؤلفههای مختلفی از ادبیات پایداری مانند عصیان در مقابل هرچه هک درونیاتش را مورد هجوم قرار داده، شکستنتابوها و گاه به سخره گرفتنشان، نقد و اعتراض و مقابله برابر سنتها و گاه باورها و تاختن در مقابلشان، نقد مردسالاری به مراه آوردن و اژگان زنانه و نیز جاری ساختن احسا زنانه،گاه در استعارهها و گاه به شکل برهنه، میتوان گفت در شعر فروغ فرخزاد بیش از پروین اعتصامی (که در اشعارش، با نوعی از شعر اعتراضی و پایداری آنهم از نوع مردانهاش روبرو هستیم.)مواجه میشویم؛ بهطورکلی با برسی شعر فروغ بهعنوان یک شاعر پیشرو در رساندن صدای خاصِ زن نشان میدهیمکه فروغ شاعر ادب پایداری میتواند لقب بگیرد.در اشعار فروغ، آمدن واژگان عامیانه و ارونهسازی کهنالگوها و همچنین سرودن منوعهها ورد شدن از خط قرمزها،سنتشکنی، سنتگریزی، جسارتهای لفظی، جسارتهای معنوی، شکستن تابوها، شکستن افکار کهنه و خرافی بیان آرمانشهرو ناجی و ترسیم چگونگی آن، شکستن ی برآمدن از افکار کهنه مذهبی و ارونهسازی پسندها، بیان تازه از اخلاق مطلق،بدیها و خوبیها، بیان دردهای انسان و دردهای انسانی، بیان مجموعه نا خوبیها و سرچشمهای درد، آزادی و آزادگی وآرزوی رهای از ناگواریهای دنیا و دل مردگیهای آن و برداشتن نقاب از چهره دنیاک ه مه اینها از ایدئولوژی وجهانبین و فلسفه هستیگرایانه فروغ پس از گذار از پوچگرای رخ میدهد و تمام این موارد را گاه با زبان کودکانه گاهزنانه گاه زبان انسانی دردمند بیان میدارد و با درک منابع درد و خطراتی که حیات معنوی روح فروغ و جامعه را در خطرانداخته به مقابله با آن میپردازد و در این پژوهش با توجه به یافتهها و شواهد شعری از دفاتر مختلف فروغ با روش توصیفی-تحلیل و ابزار کتابخانهای درصدد اثبات این ادعا برمیآیم.