{"title":"«توازی تصویری»، کاربستِ اسلوب معادله در «اوسنۀ باباسبحان»، «جایی دیگر» و «پیرمرد و دریا»","authors":"بهادر باقری","doi":"10.22059/JLCR.2021.332914.1761","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"«توازی تصویری»، کاربست اسلوب معادله در «اوسنۀ باباسبحان»، «جایی دیگر» و «پیرمرد و دریا» \n\nچکیده\n«توازی تصویری»، یکی از شگردهای کمتر شناخته شدۀ هنری در دنیای ادبیات داستانی است که نویسنده با بهرهگیری از آن، برخی از مفاهیم ذهنی و عقلانی مهم موجود در پیرنگ داستان را یک یا چند بار در قالب تصاویری عینی و ملموس و بدون اشاره به ربط مستقیم آنها با مفاهیم یادشده، در متن داستان جاسازی میکند و این تصاویر عینی، به نوعی، تأییدکننده و تجسمبخش آن ادعاها یا مفاهیم انتزاعیاند. نحوۀ شکلگیری این آرایۀ هنری چنین است که معمولا یک یا چند داستان فرعی به موازات داستان اصلی جریان مییابند که درواقع، شکل دیگری از داستان اصلی هستند؛ یا شخصیتهای اصلی و فرعی داستان، در قالب چند شخصیت دیگر تجسم مییابند و تکثیر میشوند. حاصل جمع این شخصیتها و کنشهای داستانی موازی، که در خوانش نخست، چندان به چشم نمیآیند، پیرنگ داستان را قدرتمند و تأثیرگذار میکند. بدیهی است که اینگونه داستانهای فرعی را نباید با شگرد هنری دیرینۀ «داستان در داستان» اشتباه گرفت. به نظر میرسد که کارکرد توازی تصویری در ادبیات داستانی، با کارکرد اسلوب معادله در سنت شعر فارسی که نوعی تشبیه مرکب است، شباهتهای فراوانی دارد. در اسلوب معادله نیز شاعر، در یک مصراع، خبر یا گزارهای ذهنی و عقلی، مطرح میکند و در مصراع دیگر، برای تأیید آن، تصویری حسی و ملموس از دنیای اطراف شاهد میآورد. بسامد استفاده از اسلوب معادله در شعر سبک هندی، چشمگیرتر از دیگر دورههای تاریخ ادبیت است. در برخی از رمانها و داستانهای کوتاه معاصر ایران نیز از تمهید ادبی توازی تصویری بهخوبی استفاده شدهاست. این مقاله ضمن تشخیص و تحلیل نمونههای توازی تصویری در داستانهای پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی، اوسنۀ باباسبحان محمود دولتآبادی و جایی دیگر گلی ترقی، آن را نوع گسترش یافتۀ اسلوب معادلۀ شعر فارسی در ادبیات داستانی قلمداد میکند و نشان میدهد که توازی تصویری، گسترۀ هنرنمایی وسیعتر، هنرمندانهتر و پوشیدهتری نسبت به اسلوب معادله دارد. \nواژگان کلیدی: توازی تصویری، اسلوب معادله، پیرمرد و دریا، اوسنۀ باباسبحان، جایی دیگر، نقد ادبی.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"92 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2021-11-07","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2021.332914.1761","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
«توازی تصویری»، کاربست اسلوب معادله در «اوسنۀ باباسبحان»، «جایی دیگر» و «پیرمرد و دریا»
چکیده
«توازی تصویری»، یکی از شگردهای کمتر شناخته شدۀ هنری در دنیای ادبیات داستانی است که نویسنده با بهرهگیری از آن، برخی از مفاهیم ذهنی و عقلانی مهم موجود در پیرنگ داستان را یک یا چند بار در قالب تصاویری عینی و ملموس و بدون اشاره به ربط مستقیم آنها با مفاهیم یادشده، در متن داستان جاسازی میکند و این تصاویر عینی، به نوعی، تأییدکننده و تجسمبخش آن ادعاها یا مفاهیم انتزاعیاند. نحوۀ شکلگیری این آرایۀ هنری چنین است که معمولا یک یا چند داستان فرعی به موازات داستان اصلی جریان مییابند که درواقع، شکل دیگری از داستان اصلی هستند؛ یا شخصیتهای اصلی و فرعی داستان، در قالب چند شخصیت دیگر تجسم مییابند و تکثیر میشوند. حاصل جمع این شخصیتها و کنشهای داستانی موازی، که در خوانش نخست، چندان به چشم نمیآیند، پیرنگ داستان را قدرتمند و تأثیرگذار میکند. بدیهی است که اینگونه داستانهای فرعی را نباید با شگرد هنری دیرینۀ «داستان در داستان» اشتباه گرفت. به نظر میرسد که کارکرد توازی تصویری در ادبیات داستانی، با کارکرد اسلوب معادله در سنت شعر فارسی که نوعی تشبیه مرکب است، شباهتهای فراوانی دارد. در اسلوب معادله نیز شاعر، در یک مصراع، خبر یا گزارهای ذهنی و عقلی، مطرح میکند و در مصراع دیگر، برای تأیید آن، تصویری حسی و ملموس از دنیای اطراف شاهد میآورد. بسامد استفاده از اسلوب معادله در شعر سبک هندی، چشمگیرتر از دیگر دورههای تاریخ ادبیت است. در برخی از رمانها و داستانهای کوتاه معاصر ایران نیز از تمهید ادبی توازی تصویری بهخوبی استفاده شدهاست. این مقاله ضمن تشخیص و تحلیل نمونههای توازی تصویری در داستانهای پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی، اوسنۀ باباسبحان محمود دولتآبادی و جایی دیگر گلی ترقی، آن را نوع گسترش یافتۀ اسلوب معادلۀ شعر فارسی در ادبیات داستانی قلمداد میکند و نشان میدهد که توازی تصویری، گسترۀ هنرنمایی وسیعتر، هنرمندانهتر و پوشیدهتری نسبت به اسلوب معادله دارد.
واژگان کلیدی: توازی تصویری، اسلوب معادله، پیرمرد و دریا، اوسنۀ باباسبحان، جایی دیگر، نقد ادبی.