{"title":"تأثیر اگزیستانسیالیسم بر نخستین رمان های مدرنِ فارسی","authors":"محبوبه حیدری, مصطفی شریفی ابنوی","doi":"10.22059/JLCR.2021.327071.1703","DOIUrl":null,"url":null,"abstract":"اگزیستانسیالیسم از مهمترین شاخههای فلسفۀ معاصر است که مثل تمام مکتبها و اصطلاحاتی که در قرن بیستم ظهور کردند، اندیشهها و آثار متنوعی را زیرمجموعۀ خود قرار میدهد. وجه مشترک تمام متفکران اگزیستانسیالیستی، مخالفت آنها با فلسفههای عقلی و استعلایی است. برخلاف فیلسوفان استعلایی، اگزیستانسیالیستها، شناخت را پس از وجود شیء ممکن میدانند و وجود شیء را ممکن و غیرلازم میشمارند. عدم الزام وجود انسان، به او آزادی میدهد اما به نظر اگزیستانسیالیستها، انسان مسئول است تا به کمک آزادی، برای هستی پوچ و بیمعنایش، معنایی خلق کند. آنها برای انضمامی کردن اندیشههایشان از ادبیات کمک میگیرند و راهکارهای اگزیستانسیالیستی خود را، در داستانهایشان شرح میدهند. داستانهای اگزیستانسیالیستی از نظر فرم، شبیه به دیگر آثار مدرنیستی هستند. پوچگرایی، تعهد به زیستن، یافتن معنا، دوگانگی خوب و بد و نامشخص بودن مرزهای بین آنها، تعارض با ادیان، ایدئولوژیها و ارزشهای سنتی و میل به آزادی از مهمترین درونمایههای ادبیات اگزیستانسیالیستی است. این مکتب فکری درآثار فرهنگی ایران عصر پهلوی، نفوذ بسیاری داشته است. در این مقاله، چهار رمان مدرنیستی آن دوره بوف کور، یکلیا و تنهایی او، ملکوت و شازده احتجاب از منظر مؤلفههای ادبیات اگزیستانسیالیستی بررسی میشوند. سه درونمایۀ اگزیستانسیالیستی پوچگرایی، دوگانگی خیر و شر یا خدا و شیطان و بیگانگی و ازخودبیگانگی را برگزیدیم و چهار رمان منتخب را از منظر این درونمایهها بررسی کردیم. به کمک این تقسیمبندی، یک سیر و خط فکری به دست آوردیم و به این نتایج رسیدیم که نگاه متافیزیکی موجود در سه رمان نخست، در شازده احتجاب ادامه نمییابد و دید نویسنده در این اثر اجتماعی میشود. همچنین، پوچگرایی نیهیلیستی دورههای قبل کمرنگ میشود و شخصیتهای رمان شازده احتجاب،برای رهایی از پوچی برای زندگی خود، معنایی خلق میکنند. نیز دریافتیم که شخصیتهای اصلی هر چهار رمان، با بحران معرفتشناختی درگیر هستند. همگی آنها تلاش میکنند در جدال با جامعهای که در آن زندگی میکنند، هویتی برای خود دست و پا کنند و در این راه، برخی در هنجارها و ارزشهای اجتماعی حل میشوند و برخی دیگر، فردیت خود را مییابند اما از طرف جامعه طرد میشوند.","PeriodicalId":16203,"journal":{"name":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","volume":"56 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0000,"publicationDate":"2021-08-15","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":"0","resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":null,"PeriodicalName":"Journal of Labelled Compounds and Radiopharmaceuticals","FirstCategoryId":"1085","ListUrlMain":"https://doi.org/10.22059/JLCR.2021.327071.1703","RegionNum":0,"RegionCategory":null,"ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":null,"EPubDate":"","PubModel":"","JCR":"","JCRName":"","Score":null,"Total":0}
引用次数: 0
Abstract
اگزیستانسیالیسم از مهمترین شاخههای فلسفۀ معاصر است که مثل تمام مکتبها و اصطلاحاتی که در قرن بیستم ظهور کردند، اندیشهها و آثار متنوعی را زیرمجموعۀ خود قرار میدهد. وجه مشترک تمام متفکران اگزیستانسیالیستی، مخالفت آنها با فلسفههای عقلی و استعلایی است. برخلاف فیلسوفان استعلایی، اگزیستانسیالیستها، شناخت را پس از وجود شیء ممکن میدانند و وجود شیء را ممکن و غیرلازم میشمارند. عدم الزام وجود انسان، به او آزادی میدهد اما به نظر اگزیستانسیالیستها، انسان مسئول است تا به کمک آزادی، برای هستی پوچ و بیمعنایش، معنایی خلق کند. آنها برای انضمامی کردن اندیشههایشان از ادبیات کمک میگیرند و راهکارهای اگزیستانسیالیستی خود را، در داستانهایشان شرح میدهند. داستانهای اگزیستانسیالیستی از نظر فرم، شبیه به دیگر آثار مدرنیستی هستند. پوچگرایی، تعهد به زیستن، یافتن معنا، دوگانگی خوب و بد و نامشخص بودن مرزهای بین آنها، تعارض با ادیان، ایدئولوژیها و ارزشهای سنتی و میل به آزادی از مهمترین درونمایههای ادبیات اگزیستانسیالیستی است. این مکتب فکری درآثار فرهنگی ایران عصر پهلوی، نفوذ بسیاری داشته است. در این مقاله، چهار رمان مدرنیستی آن دوره بوف کور، یکلیا و تنهایی او، ملکوت و شازده احتجاب از منظر مؤلفههای ادبیات اگزیستانسیالیستی بررسی میشوند. سه درونمایۀ اگزیستانسیالیستی پوچگرایی، دوگانگی خیر و شر یا خدا و شیطان و بیگانگی و ازخودبیگانگی را برگزیدیم و چهار رمان منتخب را از منظر این درونمایهها بررسی کردیم. به کمک این تقسیمبندی، یک سیر و خط فکری به دست آوردیم و به این نتایج رسیدیم که نگاه متافیزیکی موجود در سه رمان نخست، در شازده احتجاب ادامه نمییابد و دید نویسنده در این اثر اجتماعی میشود. همچنین، پوچگرایی نیهیلیستی دورههای قبل کمرنگ میشود و شخصیتهای رمان شازده احتجاب،برای رهایی از پوچی برای زندگی خود، معنایی خلق میکنند. نیز دریافتیم که شخصیتهای اصلی هر چهار رمان، با بحران معرفتشناختی درگیر هستند. همگی آنها تلاش میکنند در جدال با جامعهای که در آن زندگی میکنند، هویتی برای خود دست و پا کنند و در این راه، برخی در هنجارها و ارزشهای اجتماعی حل میشوند و برخی دیگر، فردیت خود را مییابند اما از طرف جامعه طرد میشوند.