Pub Date : 2018-09-23DOI: 10.22054/qccpc.2018.31499.1811
ناصر یوسفی, آرمان عزیزی
هدف این پژوهش پیشبینی تعارض زناشویی از طریق تمایز یافتگی و تیپهای شخصیتی است زیرا شناخت عوامل افزایشدهندهی تعارض زناشویی نقش مهمی در کاهش طلاق دارد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیهی والدین دانش آموزان شهرستان سنندج در سال 1396 است. نمونه موردمطالعه شامل 500 نفر (250 زوج) از والدین بود که به روش خوشهای دومرحلهای انتخاب شدند و هرکدام پرسشنامههای تمایز یافتگی، تیپ شخصیتی و تعارض زناشویی را تکمیل نمودند. دادههای حاصل از پرسشنامهها با دو نرمافزار Spss و Amos مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.یافتهها بیانگر رابطه همبستگی منفی و معنیدار بین تعارض زناشویی با تیپهای شخصیتی (بهجز تیپ روان رنجور) و تمایز یافتگی است. بهعبارتدیگر تیپهای شخصیتی (بهجز تیپ روان رنجور) و تمایز یافتگی بالا سبب کاهش تعارض زناشویی میشود و برعکس. همچنین همبستگی بین تیپ شخصیتی و تمایز یافتگی مثبت و معنیدار است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که تیپ شخصیتی افراد و سطح تمایز یافتگی آنها میتوانند فاکتورهای خوبی برای سنجش و پیشبینی تعارض زناشویی باشد.
{"title":"تبیین مدلی برای پیش بینی تعارض زناشویی بر اساس تمایز یافتگی و تیپ های شخصیتی","authors":"ناصر یوسفی, آرمان عزیزی","doi":"10.22054/qccpc.2018.31499.1811","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/qccpc.2018.31499.1811","url":null,"abstract":"هدف این پژوهش پیشبینی تعارض زناشویی از طریق تمایز یافتگی و تیپهای شخصیتی است زیرا شناخت عوامل افزایشدهندهی تعارض زناشویی نقش مهمی در کاهش طلاق دارد. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه پژوهش شامل کلیهی والدین دانش آموزان شهرستان سنندج در سال 1396 است. نمونه موردمطالعه شامل 500 نفر (250 زوج) از والدین بود که به روش خوشهای دومرحلهای انتخاب شدند و هرکدام پرسشنامههای تمایز یافتگی، تیپ شخصیتی و تعارض زناشویی را تکمیل نمودند. دادههای حاصل از پرسشنامهها با دو نرمافزار Spss و Amos مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.یافتهها بیانگر رابطه همبستگی منفی و معنیدار بین تعارض زناشویی با تیپهای شخصیتی (بهجز تیپ روان رنجور) و تمایز یافتگی است. بهعبارتدیگر تیپهای شخصیتی (بهجز تیپ روان رنجور) و تمایز یافتگی بالا سبب کاهش تعارض زناشویی میشود و برعکس. همچنین همبستگی بین تیپ شخصیتی و تمایز یافتگی مثبت و معنیدار است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که تیپ شخصیتی افراد و سطح تمایز یافتگی آنها میتوانند فاکتورهای خوبی برای سنجش و پیشبینی تعارض زناشویی باشد.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"9 1","pages":"57-78"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2018-09-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"47047296","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2018-06-22DOI: 10.22054/QCCPC.2018.32793.1853
سمیه کاظمیان, مریم کریمی
روابط والد فرزندی بر جنبههای مختلف تحول نوجوان تأثیرگذار است و هویت اجتماعی یکی از ابعاد هویت است که در زندگی فرد و جامعه تأثیر دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هویت اجتماعی با کیفیت روابط والد فرزندی در بین دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستان و تعیین تفاوت میان رابطه مادر-فرزند و پدر-فرزند بهعنوان یک پیشبینی کنندهی مهم هویت اجتماعی بود. به این منظور تعداد 319 نفر از نوجوانان دختر دوره دوم دبیرستان شهر یزد به شیوه تصادفی خوشهای چندمرحلهای جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای بهکاررفته در پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد فرزندی (PCRS) و پرسشنامه هویت اجتماعی بود. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین هویت اجتماعی نوجوانان دختر و کیفیت ارتباط آنان با پدر (26/0 = r و 001/0 = P) و کیفیت ارتباط آنان با مادر (18/0 = r و 01/0 = P) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها کیفیت ارتباط با پدر (001/0 = P) بهطور معناداری توانست هویت اجتماعی نوجوانان دختر را پیشبینی کند. درنتیجه ارتباط با پدر سهم بیشتری در پیشبینی هویت اجتماعی دختران دارد.
{"title":"رابطه هویت اجتماعی با کیفیت روابط والد فرزندی در بین دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستان: بررسی مقایسه ای نقش پدران و مادران","authors":"سمیه کاظمیان, مریم کریمی","doi":"10.22054/QCCPC.2018.32793.1853","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2018.32793.1853","url":null,"abstract":"روابط والد فرزندی بر جنبههای مختلف تحول نوجوان تأثیرگذار است و هویت اجتماعی یکی از ابعاد هویت است که در زندگی فرد و جامعه تأثیر دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه هویت اجتماعی با کیفیت روابط والد فرزندی در بین دانش آموزان دختر دوره دوم دبیرستان و تعیین تفاوت میان رابطه مادر-فرزند و پدر-فرزند بهعنوان یک پیشبینی کنندهی مهم هویت اجتماعی بود. به این منظور تعداد 319 نفر از نوجوانان دختر دوره دوم دبیرستان شهر یزد به شیوه تصادفی خوشهای چندمرحلهای جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای بهکاررفته در پژوهش شامل پرسشنامه رابطه والد فرزندی (PCRS) و پرسشنامه هویت اجتماعی بود. بهمنظور تحلیل دادههای پژوهش از روش همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین هویت اجتماعی نوجوانان دختر و کیفیت ارتباط آنان با پدر (26/0 = r و 001/0 = P) و کیفیت ارتباط آنان با مادر (18/0 = r و 01/0 = P) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که تنها کیفیت ارتباط با پدر (001/0 = P) بهطور معناداری توانست هویت اجتماعی نوجوانان دختر را پیشبینی کند. درنتیجه ارتباط با پدر سهم بیشتری در پیشبینی هویت اجتماعی دختران دارد.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"9 1","pages":"103-118"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2018-06-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"48364796","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2018-06-22DOI: 10.22054/QCCPC.2018.28152.1700
سعیده نصراللهی, مجتبی تمدنی
پژوهش حاضر با هدف شناخت الگوهای رفتاری تداومدهنده مشکلات زناشویی در جامعه ایران انجام گرفت. روش تحقیق بهصورت کیفی و ازنظر هدف در شمار مطالعات کاربردی قرار دارد. جامعه آماریپژوهش زوجهای مراجعهکننده به یکی از کلینیکهای منطقه 3 استان تهران بود. نمونهگیری به روش هدفمند بوده است و 25 زن و 25 مرد (25 زوج) در دامنه سنی 30 تا 60 موردمطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته (ضبط گفتههای شرکتکنندگان و پر کردن پرسشنامه) و برای تحلیل دادهها از روش مقایسه مداوم در نظریه استراوس و کوربین طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج حاکی است که الگوهای رفتاری تداومدهنده مشکلات زناشویی به سه گروه کلی الگوی رفتاری (مثلثی، مکمل و متقارن) طبقهبندی میشوند. نتایج تحلیل نشان داد. پژوهش کیفی انجامشده منجر به شناخت دقیق و عمیقتر مشکلات زناشویی زوجین میشود و از این طریق میتوان راهکارهای مشاورهای مناسبی برای ارتقای زندگی زناشویی ارائه داد.
{"title":"شناسایی الگوهای رفتاری تداوم دهنده مشکلات زناشویی","authors":"سعیده نصراللهی, مجتبی تمدنی","doi":"10.22054/QCCPC.2018.28152.1700","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2018.28152.1700","url":null,"abstract":"پژوهش حاضر با هدف شناخت الگوهای رفتاری تداومدهنده مشکلات زناشویی در جامعه ایران انجام گرفت. روش تحقیق بهصورت کیفی و ازنظر هدف در شمار مطالعات کاربردی قرار دارد. جامعه آماریپژوهش زوجهای مراجعهکننده به یکی از کلینیکهای منطقه 3 استان تهران بود. نمونهگیری به روش هدفمند بوده است و 25 زن و 25 مرد (25 زوج) در دامنه سنی 30 تا 60 موردمطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته (ضبط گفتههای شرکتکنندگان و پر کردن پرسشنامه) و برای تحلیل دادهها از روش مقایسه مداوم در نظریه استراوس و کوربین طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شد. نتایج حاکی است که الگوهای رفتاری تداومدهنده مشکلات زناشویی به سه گروه کلی الگوی رفتاری (مثلثی، مکمل و متقارن) طبقهبندی میشوند. نتایج تحلیل نشان داد. پژوهش کیفی انجامشده منجر به شناخت دقیق و عمیقتر مشکلات زناشویی زوجین میشود و از این طریق میتوان راهکارهای مشاورهای مناسبی برای ارتقای زندگی زناشویی ارائه داد.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"9 1","pages":"57-75"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2018-06-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68413880","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2018-03-21DOI: 10.22054/QCCPC.2018.28605.1716
مریم فخری, راحله مهدویان فرد, سیدعلی کیمیایی
در سال های اخیر، ایران باروند روبه رشدونگران کننده طلاق درهمه استان هامواجه شده است.ازین رودراین پژوهش به بررسی نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی اجتنابی واضطرابی ومهارت حل مسأله خانواده، دراحتمال طلاق پرداخته شد.این پژوهش به لحاظ هدف توسعهای وازنظرروش همبستگی بود.جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل شهرمشهدبودکه باتوجه به ماهیت روش پژوهش که جزء طرح های همبستگی محسوب می شودو تعدادمتغیرهای پژوهشی، 400 نفربه شیوه دردسترس انتخاب وبه پرسشنامه های احتمال طلاق، اجتناب واضطراب درروابط نزدیک وحل مسأله خانواده پاسخ دادند.ازاین تعداددرنهایت 388نفربه عنوان حجم نمونه تعیین شدند.برای بررسی نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی اجتنابی، دلبستگی اضطرابی ومهارت حل مسأله خانواده دراحتمال طلاق ازآزمون رگرسیون همزمان استفاده شد.نتایج حاصل ازتحلیل داده هانشان داد، R2 اصلاح شده چندگانه بین متغیرهای دلبستگی اجتنابی، دلبستگی اضطرابی و مهارت حل مسأله دراحتمال طلاق 33/0 بودکه متغیرهای پیش بین 33درصداز واریانس احتمال طلاق راتبیین میکردند.ازاین بین، دلبستگی اجتنابی ومهارت حل مسأله قادربه پیش بینی احتمال طلاق بودند، امادلبستگی اضطرابی نقشی درپیش بینی آن نداشت. در مجموع نتایج این پژوهش نشان دادکه سبک دلبستگی اجتنابی و مهارت حل مسأله زنان می تواندازعوامل پیش بینی کننده ی مهم احتمال طلاق ایشان باشدچراکه توانایی حل مسأله خانواده یکی ازعوامل تعدیل کننده اثرات رویدادهای منفی زندگی است وسبک دلبستگی،عامل مهمی است که عملکردسالم وناسالم زناشویی راتوجیه می کندوروشی برای پاسخگویی به دلایل ناسازگاری زوجهاارائه میدهد
{"title":"پیش بینی احتمال طلاق زنان براساس دلبستگی اجتنابی، دلبستگی اضطرابی و مهارت حل مسأله خانواده","authors":"مریم فخری, راحله مهدویان فرد, سیدعلی کیمیایی","doi":"10.22054/QCCPC.2018.28605.1716","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2018.28605.1716","url":null,"abstract":"در سال های اخیر، ایران باروند روبه رشدونگران کننده طلاق درهمه استان هامواجه شده است.ازین رودراین پژوهش به بررسی نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی اجتنابی واضطرابی ومهارت حل مسأله خانواده، دراحتمال طلاق پرداخته شد.این پژوهش به لحاظ هدف توسعهای وازنظرروش همبستگی بود.جامعه آماری این پژوهش شامل زنان متأهل شهرمشهدبودکه باتوجه به ماهیت روش پژوهش که جزء طرح های همبستگی محسوب می شودو تعدادمتغیرهای پژوهشی، 400 نفربه شیوه دردسترس انتخاب وبه پرسشنامه های احتمال طلاق، اجتناب واضطراب درروابط نزدیک وحل مسأله خانواده پاسخ دادند.ازاین تعداددرنهایت 388نفربه عنوان حجم نمونه تعیین شدند.برای بررسی نقش پیش بینی کنندگی دلبستگی اجتنابی، دلبستگی اضطرابی ومهارت حل مسأله خانواده دراحتمال طلاق ازآزمون رگرسیون همزمان استفاده شد.نتایج حاصل ازتحلیل داده هانشان داد، R2 اصلاح شده چندگانه بین متغیرهای دلبستگی اجتنابی، دلبستگی اضطرابی و مهارت حل مسأله دراحتمال طلاق 33/0 بودکه متغیرهای پیش بین 33درصداز واریانس احتمال طلاق راتبیین میکردند.ازاین بین، دلبستگی اجتنابی ومهارت حل مسأله قادربه پیش بینی احتمال طلاق بودند، امادلبستگی اضطرابی نقشی درپیش بینی آن نداشت. در مجموع نتایج این پژوهش نشان دادکه سبک دلبستگی اجتنابی و مهارت حل مسأله زنان می تواندازعوامل پیش بینی کننده ی مهم احتمال طلاق ایشان باشدچراکه توانایی حل مسأله خانواده یکی ازعوامل تعدیل کننده اثرات رویدادهای منفی زندگی است وسبک دلبستگی،عامل مهمی است که عملکردسالم وناسالم زناشویی راتوجیه می کندوروشی برای پاسخگویی به دلایل ناسازگاری زوجهاارائه میدهد","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"9 1","pages":"207-222"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2018-03-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68414041","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2018-03-21DOI: 10.22054/qccpc.2018.28555.1712
مریم قدسی, حسین احمد برآبادی, احمد حیدرنیا
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق و مؤلفههای آن صورت گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل 15 تا 19 سال مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان نیشابور، در سال تحصیلی 96-95 میباشند. از بین افراد در دسترس، 16 نفر داوطلب شرکت در پژوهش که نمره بالایی در پرسشنامه گرایش به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) کسب کرده بودند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند؛ این افراد بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ سپس طی 9 گام، جلسات فردی روایت درمانی برای آزمودنیهای گروه آزمایش اجرا شد؛ بعد از اتمام مداخلات درمانی، پسآزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نمرات تفاضلی استفاده شد. یافتهها نشان میدهد که روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق در گروه آزمایش مؤثر بوده است (92/641= F؛ 0/05>p). اجرای روایت درمانی بهطور انفرادی مؤلفههای تمایل به خروج از رابطه و مسامحه را کاهش و ابعاد ابراز احساس و وفاداری را افزایش داده است. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان از این رویکرد در جهت بهبود روابط و کاهش میزان طلاق در جامعه استفاده کرد.
{"title":"اثربخشی روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق و مؤلفههای آن در زنان با ازدواج زودهنگام","authors":"مریم قدسی, حسین احمد برآبادی, احمد حیدرنیا","doi":"10.22054/qccpc.2018.28555.1712","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/qccpc.2018.28555.1712","url":null,"abstract":"پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق و مؤلفههای آن صورت گرفته است. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون – پسآزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان متأهل 15 تا 19 سال مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه دوم شهرستان نیشابور، در سال تحصیلی 96-95 میباشند. از بین افراد در دسترس، 16 نفر داوطلب شرکت در پژوهش که نمره بالایی در پرسشنامه گرایش به طلاق روزلت، جانسون و مورو (1986) کسب کرده بودند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند؛ این افراد بهطور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند؛ سپس طی 9 گام، جلسات فردی روایت درمانی برای آزمودنیهای گروه آزمایش اجرا شد؛ بعد از اتمام مداخلات درمانی، پسآزمون از هر دو گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره نمرات تفاضلی استفاده شد. یافتهها نشان میدهد که روایت درمانی بر کاهش گرایش به طلاق در گروه آزمایش مؤثر بوده است (92/641= F؛ 0/05>p). اجرای روایت درمانی بهطور انفرادی مؤلفههای تمایل به خروج از رابطه و مسامحه را کاهش و ابعاد ابراز احساس و وفاداری را افزایش داده است. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان از این رویکرد در جهت بهبود روابط و کاهش میزان طلاق در جامعه استفاده کرد.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"221 1","pages":"73-98"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2018-03-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68413951","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2018-01-21DOI: 10.22054/QCCPC.2018.26798.1658
محمد علی اسلامی, یدالله آزادی, حسن غرایاق زندی, زینب السادات عمادالدین
چکیده یکی از موضوعاتی که اخیرا مورد توجه روانشناسان ورزشی قرار گرفته است انگیزه پیشرفت ورزشی می باشدلذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خودکارآمدی و خوش بینی با انگیزه پیشرفت ورزشی در دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد کرج در سال تحصیلی 96-95 با استفاده از روش همبستگی بود. جهت تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 380 نفر (230 دختر و 150 پسر) تعیین شدندکه به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید.در این پژوهش جهت گرد آوری داده ها از سه پرسش نامه: پرسشنامه خوش بینی شییر و کارور، پرسشنامه انگیزش پیشرفت ورزشکاران گیل و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS از روش های آمار توصیفی مانند: میانگین، انحراف معیار، واریانس، حداقل و حداکثر نمره افراد و آمار استنباطی مانند: ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که روابط مثبت معناداری بین خودکارآمدی و خوش بینی با انگیزه پیشرفت ورزشی وجود دارد. واژگان کلیدی: خودکارآمدی، خوش بینی، انگیزه پیشرفت ورزشی
{"title":"رابطه بین خوشبینی و خودکارآمدی با انگیزه پیشرفت ورزشی در دانشجویان رشته تربیت بدنی","authors":"محمد علی اسلامی, یدالله آزادی, حسن غرایاق زندی, زینب السادات عمادالدین","doi":"10.22054/QCCPC.2018.26798.1658","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2018.26798.1658","url":null,"abstract":"چکیده یکی از موضوعاتی که اخیرا مورد توجه روانشناسان ورزشی قرار گرفته است انگیزه پیشرفت ورزشی می باشدلذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خودکارآمدی و خوش بینی با انگیزه پیشرفت ورزشی در دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه آزاد کرج در سال تحصیلی 96-95 با استفاده از روش همبستگی بود. جهت تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان 380 نفر (230 دختر و 150 پسر) تعیین شدندکه به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید.در این پژوهش جهت گرد آوری داده ها از سه پرسش نامه: پرسشنامه خوش بینی شییر و کارور، پرسشنامه انگیزش پیشرفت ورزشکاران گیل و پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSPSS از روش های آمار توصیفی مانند: میانگین، انحراف معیار، واریانس، حداقل و حداکثر نمره افراد و آمار استنباطی مانند: ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که روابط مثبت معناداری بین خودکارآمدی و خوش بینی با انگیزه پیشرفت ورزشی وجود دارد. واژگان کلیدی: خودکارآمدی، خوش بینی، انگیزه پیشرفت ورزشی","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"8 1","pages":"111-132"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2018-01-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"48568586","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2017-12-22DOI: 10.22054/QCCPC.2018.26149.1642
حسنعلی ویسکرمی, لیلا منصوری, سمیه روشن نیا
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش نقاشی درمانی بر معنای زندگی و سلامت روان دانش آموزان دختر دارای پیشرفت تحصیلی پایین بود. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشآموزان پایه دوم دوره متوسطه اول شهر خرمآباد بود که از میان آنها تعداد 30 نفر که دارای پیشرفت تحصیلی پایینی بودند به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جسله 60 دقیقهای به مدت 1 ماه تحت نقاشی درمانی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامههای معنای زندگی استگر و همکاران (2006) و سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش افزایش معناداری را در معنای زندگی و سلامت روان بعد از دریافت آموزش نشان دادند. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت نقاشی درمانی یک روش مؤثر در افزایش معنای زندگی و سلامت روان دانشآموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین است.
{"title":"اثربخشی نقاشی درمانی بر معنای زندگی و سلامت روان دانشآموزان دختر دارای پیشرفت تحصیلی پایین","authors":"حسنعلی ویسکرمی, لیلا منصوری, سمیه روشن نیا","doi":"10.22054/QCCPC.2018.26149.1642","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2018.26149.1642","url":null,"abstract":"هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش نقاشی درمانی بر معنای زندگی و سلامت روان دانش آموزان دختر دارای پیشرفت تحصیلی پایین بود. روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری آن شامل کلیه دانشآموزان پایه دوم دوره متوسطه اول شهر خرمآباد بود که از میان آنها تعداد 30 نفر که دارای پیشرفت تحصیلی پایینی بودند به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و سپس نمونه منتخب به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. گروه آزمایش طی 8 جسله 60 دقیقهای به مدت 1 ماه تحت نقاشی درمانی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامههای معنای زندگی استگر و همکاران (2006) و سلامت روان گلدبرگ (1972) بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از شاخصهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) استفاده شد. نتایج نشان داد که گروه آزمایش افزایش معناداری را در معنای زندگی و سلامت روان بعد از دریافت آموزش نشان دادند. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت نقاشی درمانی یک روش مؤثر در افزایش معنای زندگی و سلامت روان دانشآموزان دارای پیشرفت تحصیلی پایین است.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"8 1","pages":"39-62"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2017-12-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"49062585","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2017-06-22DOI: 10.22054/QCCPC.2017.23163.1564
اصغر جعفری
پژوهش حاضر به منظور تدوین یک برنامه روانی- آموزشی برای زوجین متعارض و اثربخشی آن در کاهش سبک مقابلهای ناکارآمد و احتمال وقوع طلاق انجام شد. بر اساس مهارتهای ارتباطی ستیر یک برنامه روانی- آموزشی تدوین شد که به روش گروه متمرکز، روایی محتوایی آن مطلوب بود. در یک طرح آزمایش پیشآزمون- پسآزمون و یک پیگیری 2 ماهه، اثربخشی آن بررسی شد. 32 شرکت کننده (16 زوج متعارض) در آستانه طلاق، از بین مراجعهکنندگان به شورای حل اختلاف در شهر کرج به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی و مساوی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. خط پایۀ همه شرکتکنندگان در شیوۀ مقابله با تعارض و احتمال وقوع طلاق اندازهگیری شد. مداخلات روانی- آموزشی در 10 جلسه زوجدرمانی برای گروه آزمایش اجرا گردید و همه شرکتکنندگان در پسآزمون و پیگیری ارزیابی شدند و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیریمکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که استفاده از سبک ناکارآمد مقابله با تعارض و احتمال طلاق در زوجین شرکتکننده در برنامۀ روانی- آموزشی به طور معناداری پایینتر از گروه کنترل بود (P< 0.01). همچنین این تغییرات در مرحلۀ پیگیری مشاهده شد.نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد میکند که برنامۀ روانی- آموزشی مبتنی بر الگوی ستیر یک روش زوج درمانی مناسب برای کاهش سبک ناکارآمد مقابله با تعارض و احتمال وقوع طلاق در متقاضی طلاق و زوجین متعارض میباشد.
{"title":"تدوین یک برنامه روانی- آموزشی بر اساس الگوی ستیر برای زوجین متعارض و اثربخشی آن در کاهش سبک مقابله ای ناکارآمد و احتمال وقوع طلاق","authors":"اصغر جعفری","doi":"10.22054/QCCPC.2017.23163.1564","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2017.23163.1564","url":null,"abstract":"پژوهش حاضر به منظور تدوین یک برنامه روانی- آموزشی برای زوجین متعارض و اثربخشی آن در کاهش سبک مقابلهای ناکارآمد و احتمال وقوع طلاق انجام شد. بر اساس مهارتهای ارتباطی ستیر یک برنامه روانی- آموزشی تدوین شد که به روش گروه متمرکز، روایی محتوایی آن مطلوب بود. در یک طرح آزمایش پیشآزمون- پسآزمون و یک پیگیری 2 ماهه، اثربخشی آن بررسی شد. 32 شرکت کننده (16 زوج متعارض) در آستانه طلاق، از بین مراجعهکنندگان به شورای حل اختلاف در شهر کرج به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی و مساوی در گروههای آزمایش و کنترل جایگزین شدند. خط پایۀ همه شرکتکنندگان در شیوۀ مقابله با تعارض و احتمال وقوع طلاق اندازهگیری شد. مداخلات روانی- آموزشی در 10 جلسه زوجدرمانی برای گروه آزمایش اجرا گردید و همه شرکتکنندگان در پسآزمون و پیگیری ارزیابی شدند و دادهها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازهگیریمکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که استفاده از سبک ناکارآمد مقابله با تعارض و احتمال طلاق در زوجین شرکتکننده در برنامۀ روانی- آموزشی به طور معناداری پایینتر از گروه کنترل بود (P< 0.01). همچنین این تغییرات در مرحلۀ پیگیری مشاهده شد.نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد میکند که برنامۀ روانی- آموزشی مبتنی بر الگوی ستیر یک روش زوج درمانی مناسب برای کاهش سبک ناکارآمد مقابله با تعارض و احتمال وقوع طلاق در متقاضی طلاق و زوجین متعارض میباشد.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"8 1","pages":"107-130"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2017-06-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68413650","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی تاثیر روشهای مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان انجام گردید. روش: این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و دارای طرح پیش، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال تحصیلی 95-94 بودند. به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم جامعه تعداد 361 نفر از دانشجویان پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی را تکمیل کردند. از بین آنها تعداد74 نفر نمره یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین کسب کردند. مرحله دوم 60 نفر از افرادی که داوطلب شرکت در مرحله دوم پژوهش بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش(هر کدام 15) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی در مورد سه گروه آزمایش انجام شد. در پایان چهار گروه دوباره با استفاده از پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی هیرشی (2014) سنجیده شدند. یافتهها: نتایج درون و بینآزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات اشتیاق مسیرشغلی تاثیر داشته است(p < 0/001). نتایج آزمون تعقیبی بیانگر آن بود که نمره کل اشتیاق مسیرشغلی در مراحل پسآزمون و پیگیری در گروه کنترل به طور معناداری از سه گروه مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی کمتر بود(p < 0/001). نتیجهگیری: پژوهش حاضر بیانگر این است که آموزش مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر افزایش اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان دختر موثر است.
{"title":"مقایسه تاثیر روش های مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازه-گرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان","authors":"حمیده عبدالحسینی, پریسا نیلفروشان, محمدرضا عابدی, سیمین حسینیان","doi":"10.22054/QCCPC.2016.6736","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2016.6736","url":null,"abstract":"هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسهی تاثیر روشهای مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان انجام گردید. روش: این پژوهش از نوع شبهآزمایشی و دارای طرح پیش، پسآزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه الزهرا در سال تحصیلی 95-94 بودند. به روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم جامعه تعداد 361 نفر از دانشجویان پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی را تکمیل کردند. از بین آنها تعداد74 نفر نمره یک انحراف استاندارد پایین تر از میانگین کسب کردند. مرحله دوم 60 نفر از افرادی که داوطلب شرکت در مرحله دوم پژوهش بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش(هر کدام 15) و یک گروه کنترل قرار گرفتند. مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر نظریه شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی در مورد سه گروه آزمایش انجام شد. در پایان چهار گروه دوباره با استفاده از پرسشنامه اشتیاق مسیرشغلی هیرشی (2014) سنجیده شدند. یافتهها: نتایج درون و بینآزمودنی حاصل از تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و واریانس چندمتغیری نشان دادند که ارائه آموزش بر بهبود میانگین نمرات اشتیاق مسیرشغلی تاثیر داشته است(p < 0/001). نتایج آزمون تعقیبی بیانگر آن بود که نمره کل اشتیاق مسیرشغلی در مراحل پسآزمون و پیگیری در گروه کنترل به طور معناداری از سه گروه مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی کمتر بود(p < 0/001). نتیجهگیری: پژوهش حاضر بیانگر این است که آموزش مشاوره مسیرشغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- اجتماعی، سازهگرایی و انگیزشی بر افزایش اشتیاق مسیرشغلی دانشجویان دختر موثر است.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"18 1","pages":"133-154"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68413637","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-05-21DOI: 10.22054/QCCPC.2016.5886
انور میری, نورعلی فرخی, عدالت کریمیان
چکیده هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی راه حل مدار و روایت مدار در کاهش اختلالات رفتاری دانشآموزان دختر پایهی راهنمایی شهرستان سقز انجام گرفته است. روش: با استفاده از طرح نیمه آزمایشی تعداد 45 نفر پس از غربالگری اولبه از بین 300 نفر به صورت تصادفی در در دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه راه حل مدار در 5 جلسه و روایتمدار در 4 جلسه دو ساعته به مدت یک و نیم ماه در معرض مداخله قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه 76 سوالی ودوورث(1388) برای قبل و بعد از مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه برای اثربخشی روشها و با آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه گروههای آزمایشی با یکدیگر و با گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که اولا روشهای راهحلمدار و روایتمدار در کاهش اختلالات رفتاری مؤثرند و ثانیا روش راهحلمدار از کارایی بیشتری برخوردار است. نتیجهگیری: با استفاده از نتایج این پژوهش، مشاوران مدارس میتوانند به عنوان رویکردی که در کاهش اختلالات رفتاری مؤثر است استفاده کنند.
{"title":"مقایسه اثر بخشی مشاوره روایت مدار و راه حل مدار بر اختلالات رفتاری دانش آموزان پایه سوم مقطع راهنمایی","authors":"انور میری, نورعلی فرخی, عدالت کریمیان","doi":"10.22054/QCCPC.2016.5886","DOIUrl":"https://doi.org/10.22054/QCCPC.2016.5886","url":null,"abstract":"چکیده هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی راه حل مدار و روایت مدار در کاهش اختلالات رفتاری دانشآموزان دختر پایهی راهنمایی شهرستان سقز انجام گرفته است. روش: با استفاده از طرح نیمه آزمایشی تعداد 45 نفر پس از غربالگری اولبه از بین 300 نفر به صورت تصادفی در در دوگروه آزمایشی و یک گروه کنترل جایگزین شدند. گروه راه حل مدار در 5 جلسه و روایتمدار در 4 جلسه دو ساعته به مدت یک و نیم ماه در معرض مداخله قرار گرفتند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه 76 سوالی ودوورث(1388) برای قبل و بعد از مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس یکطرفه برای اثربخشی روشها و با آزمون تعقیبی توکی برای مقایسه گروههای آزمایشی با یکدیگر و با گروه کنترل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس نشان داد که اولا روشهای راهحلمدار و روایتمدار در کاهش اختلالات رفتاری مؤثرند و ثانیا روش راهحلمدار از کارایی بیشتری برخوردار است. نتیجهگیری: با استفاده از نتایج این پژوهش، مشاوران مدارس میتوانند به عنوان رویکردی که در کاهش اختلالات رفتاری مؤثر است استفاده کنند.","PeriodicalId":55687,"journal":{"name":"Faslnamahi Farhang Mushavirah va RavanDarmani","volume":"7 1","pages":"23-45"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-05-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68413135","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}