بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات فراوان است و پیرامون آن نظرات مختلفی بیان شده است. ما در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین این مطلب هستیم که حکمت فراتر از فلسفه است و حکمت، فلسفة متجلی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. در میان اندیشمندان مسلمان، نظرات عین القضات همدانی حکیم و عارف قرن پنجم هجری را برگزیده ایم که به عقیده عده ای، جمع بین حکمت عملی و نظری است. او از میان راههای حس، تجربه و عقل راه دیگری را به عنوان «طور وراء عقل» مطرح می کند و شناخت حقیقی و ریشه ای را تنها از طریق دستیابی به بالاترین شناخت یعنی طور وراء عقل می داند. شریعت ملاک صحت و سقم هر معرفتی است و در تبیین مبانی معرفت شناسی باید از کشف بهره برد و از حکمت به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده کرد.
{"title":"معرفت شناسی از منظر عین القضات همدانی در نسبت میان حکمت ، شریعت و عرفان","authors":"عباس احمدی سعدی, سمیه سلیمانی امیری","doi":"10.30465/SRS.2020.5666","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5666","url":null,"abstract":"بررسی رابطه میان حکمت و شریعت همواره دغدغه فیلسوفان بوده است و در عصر ما پرداختن به آن از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا جهان امروز سخت محتاج معنویت و پایبندی به شریعت است آن هم شریعتی که برپایه عقل و استدلال بنا شده باشد. از سویی اگر حقیقت غایت شریعت است، راه های رسیدن به معرفتی که انسان را به حقیقت برساند کدام است؟ این نیز دارای ابهامات فراوان است و پیرامون آن نظرات مختلفی بیان شده است. ما در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی، در پی تبیین این مطلب هستیم که حکمت فراتر از فلسفه است و حکمت، فلسفة متجلی در جان و روح و فعل و عمل آدمی است و حاصل نوعی مکاشفه و شهود و فراتر از مباحث نظری و بحثی صرف است. در میان اندیشمندان مسلمان، نظرات عین القضات همدانی حکیم و عارف قرن پنجم هجری را برگزیده ایم که به عقیده عده ای، جمع بین حکمت عملی و نظری است. او از میان راههای حس، تجربه و عقل راه دیگری را به عنوان «طور وراء عقل» مطرح می کند و شناخت حقیقی و ریشه ای را تنها از طریق دستیابی به بالاترین شناخت یعنی طور وراء عقل می داند. شریعت ملاک صحت و سقم هر معرفتی است و در تبیین مبانی معرفت شناسی باید از کشف بهره برد و از حکمت به عنوان ابزار معرفتی در فهم آیات الهی و جهت درک مبانی هستی شناسی استفاده کرد.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"43098531","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2020-11-21DOI: 10.30465/SRS.2020.33223.1790
مهدی قهرمان, پریسا نوری, سید مجید نبوی
کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملا متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگها و ویرانیها، بیثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطیشدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان میداند که سبب تکامل او میشود. بنابر آموزههای اسلام آنچه موجب بیثباتی و سردرگمی انسان میشود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که بهعنوان وسیلهای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.
{"title":"بررسی نگرش کریشنامورتی به دانش با تکیه بر آموزههای اسلام","authors":"مهدی قهرمان, پریسا نوری, سید مجید نبوی","doi":"10.30465/SRS.2020.33223.1790","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.33223.1790","url":null,"abstract":"کریشنا مورتی بهعنوان عارف، متفکر، نویسنده و سخنران در جهان معروف است. یکی از اصلیترین مولفههای فکری کریشنا مورتی (1895 -1986) دیدگاه خاص ایشان در مورد دانش است. اندیشه کریشنا در مورد دانش با نگرش اسلام تفاوتهای زیادی دارد. لذا در این نوشته دیدگاه ایشان با نگرش اسلام به دانش بهصورت تطبیقی و به روش کتابخانهای مقایسه شده و به روش توصیفی-تحلیلی پردازش گشت و مسجل شد با اینکه دیدگاه ایشان به دانش در مواردی همسان با دیدگاه اسلام است اما در بیشتر موارد نگاهشان به دانش کاملا متفاوت با نگاه اسلام بوده و حتی در مواردی نیز متضاد است. از دید کریشنا مورتی دانش علت کرختی ذهن، جنگها و ویرانیها، بیثباتی انسان، اسارت ذهن، شرطیشدن و مانع تغییر روانی، همراه با جهالت، مانع خرد و آزادی انسان بوده و مطرود است. این در حالی است که هدایت انسان بوسیله علم طبق آیات و روایات ائمه معصومین مورد تاکید اسلام است. قرآن، پرورش عقل و اندیشه را یکی از عوامل و عناصر سازنده انسان میداند که سبب تکامل او میشود. بنابر آموزههای اسلام آنچه موجب بیثباتی و سردرگمی انسان میشود جهل و ندانستن است. بر اساس قرآن، نظر کریشنا مورتی مبنی بر اینکه دانشی که بهعنوان وسیلهای برای هدایت انسان در درون به کار گیرد مانعی برای کشف محسوب می-شود، مردود است. لذا اندیشه و نگاه مورتی به دانش در کل از دید اسلام مطرود و غیرقابل قبول است.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"46540891","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
چکیدهجریان فکری اگزیستانسیالیسم از مغالطات مهمی رنج می برد؛ مغالطه موضوعی و اخذ عرضی به جای ذاتی یا اصالت بخشیدن به عمل به جای عامل، مغالطه روشی و بکارگیری تمثیل واستقراء ناقص ظنی به جای قیاس و استقراء تام یقینی و مغالطه هدفی و خلط هدف با وسیله. جریان اگزیستانسیالیسم به دلیل نفوذش در عالمان و اندیشمندان علوم انسانی، آنها را تحت تاثیر خود قرار داد و سبب شد عالمان علوم انسانی از این دریچه به فکر، اندیشه و انتخابهای انسان بنگرند. حاصل این فرایند آن شد که علوم انسانی که تدوین مییافتند تا به ابعاد اجتماعی انسان توجه کنند و به آنها برسند و جامعه را به نحو صحیح اداره کنند، از این هدف باز ماندند. به عنوان مثال روانشناسی وجود گرا متاثر از اندیشمندان اگزیستانسیالیسم، آنها که انسان را محدود به یک تجربه عملی و یک حیوان محدود دنیوی دانستد، با غفلت از سرشت و طبیعت فراحیوانی انسان و نادیده گرفتن میدان وسیعی از خصوصیات مشترک، غیراکتسابی و زوالناپذیر انسان مانند ادراکات، گرایشات و توانشهای ویژه، نتوانستند دریابند که این ویژگیهای زوالناپذیر از تجربه زیسته قابل اسخراج نیست و نیازمند درک عقلانی و درک این حقیقت اند که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل یافته است.مقاله حاضر بروش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه تعریف قابل دفاعی از علوم انسانی، تأثیر اشتباهات و مغالطات این جریان فکری را در موضوع، روش و هدف علوم انسانی ارزیابی خواهد کرد.
{"title":"نقش مغالطات اگزیستانسیالیسم بر علوم انسانی","authors":"محمود نمازی","doi":"10.30465/SRS.2020.5624","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5624","url":null,"abstract":"چکیدهجریان فکری اگزیستانسیالیسم از مغالطات مهمی رنج می برد؛ مغالطه موضوعی و اخذ عرضی به جای ذاتی یا اصالت بخشیدن به عمل به جای عامل، مغالطه روشی و بکارگیری تمثیل واستقراء ناقص ظنی به جای قیاس و استقراء تام یقینی و مغالطه هدفی و خلط هدف با وسیله. جریان اگزیستانسیالیسم به دلیل نفوذش در عالمان و اندیشمندان علوم انسانی، آنها را تحت تاثیر خود قرار داد و سبب شد عالمان علوم انسانی از این دریچه به فکر، اندیشه و انتخابهای انسان بنگرند. حاصل این فرایند آن شد که علوم انسانی که تدوین مییافتند تا به ابعاد اجتماعی انسان توجه کنند و به آنها برسند و جامعه را به نحو صحیح اداره کنند، از این هدف باز ماندند. به عنوان مثال روانشناسی وجود گرا متاثر از اندیشمندان اگزیستانسیالیسم، آنها که انسان را محدود به یک تجربه عملی و یک حیوان محدود دنیوی دانستد، با غفلت از سرشت و طبیعت فراحیوانی انسان و نادیده گرفتن میدان وسیعی از خصوصیات مشترک، غیراکتسابی و زوالناپذیر انسان مانند ادراکات، گرایشات و توانشهای ویژه، نتوانستند دریابند که این ویژگیهای زوالناپذیر از تجربه زیسته قابل اسخراج نیست و نیازمند درک عقلانی و درک این حقیقت اند که انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل یافته است.مقاله حاضر بروش توصیفی تحلیلی، ضمن ارائه تعریف قابل دفاعی از علوم انسانی، تأثیر اشتباهات و مغالطات این جریان فکری را در موضوع، روش و هدف علوم انسانی ارزیابی خواهد کرد.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-11-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"45361855","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
چکیده اصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که در حوزه تکوین بیان شده می توان مبنای تدریج و از آیاتی که درحوزه تشریع بیان شده می توان اصل تدریج را استخراج نمود. مفسران قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم به این اصل تربیتی پرداخته اند. اندیشمندان علوم تربیت اسلامی در مورد اصل تدریج، به دسته ای خاص از آیات قرآن اشاره داشته اند، در حالی که در قرآن کریم حدود 90 آیه راجع به این اصل وجود دارد که برخی به طور مستقیم و برخی به طور غیرمستقیم به اصل تدریج اشاره دارند و می توان تدریج در آموزش را از آنها برداشت نمود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه مفسران قرآن را در زمینه استناد به آیات قرآن و گستره آیاتی که در مورد این اصل وجود دارد مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن به طور مستقیم به این اصل در آموزش اشاره کرده اند.
{"title":"بررسی اصل تربیتی تدریج در قرآن، مبتنی بر تحلیل و نقد دیدگاه مفسران قرآن","authors":"بتول ابدال, کاوس روحی برندق, سیدموسی سجادی, نهله غروی نائینی","doi":"10.30465/SRS.2022.5604","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2022.5604","url":null,"abstract":"چکیده اصول تربیت بواسطه حلقه واسط بودن بین مبانی و اهداف تربیتی یکی از مباحث مهم و کاربردی در تعلیم و تربیت می باشد. یکی از اصول تربیت، اصل تدریج می باشد که مورد توجه بسیاری از اندیشمندان متقدم و متأخر تربیت قرار گرفته است. در قرآن کریم مسئله تدریج در آیات متعدد در دو حوزه تکوین و تشریع مطرح شده است. با بررسی های انجام شده، از آیاتی که در حوزه تکوین بیان شده می توان مبنای تدریج و از آیاتی که درحوزه تشریع بیان شده می توان اصل تدریج را استخراج نمود. مفسران قرآن به طور مستقیم و غیر مستقیم به این اصل تربیتی پرداخته اند. اندیشمندان علوم تربیت اسلامی در مورد اصل تدریج، به دسته ای خاص از آیات قرآن اشاره داشته اند، در حالی که در قرآن کریم حدود 90 آیه راجع به این اصل وجود دارد که برخی به طور مستقیم و برخی به طور غیرمستقیم به اصل تدریج اشاره دارند و می توان تدریج در آموزش را از آنها برداشت نمود. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه مفسران قرآن را در زمینه استناد به آیات قرآن و گستره آیاتی که در مورد این اصل وجود دارد مورد پژوهش، تحلیل و بررسی قرار داده و به این نتیجه دست یافته است برخی مفسران از جمله علامه طباطبایی با استناد به آیات قرآن به طور مستقیم به این اصل در آموزش اشاره کرده اند.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-10-03","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"42855185","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
J. Vogt, K. Gandhi, D. Bragg, R. Olatinwo, K. Klepzig
Forests in the Southern United States experience a wide variety of weather-related disturbances, from small-scale events which have management implications for one or a few landowners to major hurricanes impacting many ownerships across multiple States. The immediate impacts of catastrophic weather disturbance are obvious—trees are killed, stressed, or damaged due to wind, flooding, ice, hail, or some combination of events. How forests respond to disturbance depends on several factors such as forest types and attributes, ecoregion, local pressure from invasive plants, preexisting infestations of pests and pathogens, prior disturbance events, and other variables which interact in complex ways, influencing successional dynamics and management decisions. In this review, we synthesize the major weather perturbations affecting the forests of the Southern United States and current state of the knowledge surrounding interactions between these events, forest pests, and forest diseases. We present a compilation of non-quantitative observations between 1955 and 2018 from annual U.S. Department of Agriculture Forest Service “Major Forest Insect and Disease Conditions in the United States” reports describing where insects or diseases were found on trees that were stressed by weather disturbances. Two conceptual models are presented, one describing changes in forest structure and composition, and a generalized model of herbivorous pest population fluctuations following different severity levels of disturbance. Finally, we propose 11 questions that require additional research to better inform sustainable forest management decisions in preparation for and in response to catastrophic weather events.
{"title":"Interactions Between Weather-Related Disturbance and Forest Insects and Diseases in the Southern United States","authors":"J. Vogt, K. Gandhi, D. Bragg, R. Olatinwo, K. Klepzig","doi":"10.2737/srs-gtr-255","DOIUrl":"https://doi.org/10.2737/srs-gtr-255","url":null,"abstract":"Forests in the Southern United States experience a wide variety of weather-related disturbances, from small-scale events which have management implications for one or a few landowners to major hurricanes impacting many ownerships across multiple States. The immediate impacts of catastrophic weather disturbance are obvious—trees are killed, stressed, or damaged due to wind, flooding, ice, hail, or some combination of events. How forests respond to disturbance depends on several factors such as forest types and attributes, ecoregion, local pressure from invasive plants, preexisting infestations of pests and pathogens, prior disturbance events, and other variables which interact in complex ways, influencing successional dynamics and management decisions. In this review, we synthesize the major weather perturbations affecting the forests of the Southern United States and current state of the knowledge surrounding interactions between these events, forest pests, and forest diseases. We present a compilation of non-quantitative observations between 1955 and 2018 from annual U.S. Department of Agriculture Forest Service “Major Forest Insect and Disease Conditions in the United States” reports describing where insects or diseases were found on trees that were stressed by weather disturbances. Two conceptual models are presented, one describing changes in forest structure and composition, and a generalized model of herbivorous pest population fluctuations following different severity levels of disturbance. Finally, we propose 11 questions that require additional research to better inform sustainable forest management decisions in preparation for and in response to catastrophic weather events.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-09-02","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"42207895","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
بشر همواره برای شناخت بیشتر دنیای پیرامونش تلاش نموده به یافته های جدید علمی دست پیدا کند تا آنجا که میان پیشرفت های علمی و انتفاع بشر از پدید های عالم هستی نسبت مستقیم وجود داشته و دارد. در این میان فهم چیستی ، غایت و نهایت علم به معنای اخص آن یعنی دانش تجربی از دیر زمان به عنوان پرسش بزرگ اندیشمندان بوده است.در خصوص غایت و نهایت علم، از تلقی بی پایان بودن ان تا باور به بلوغ کامل علم هر یک طرفدارانی دارد. سه نظریه خطی و چرخشی و سلسله مراتبی هرکدام باورمندانی دارد که روند تحول و خط پایان علم را از نگاه خود تبیین نموده اند، لکن در این میان معرفت مبتنی بر منطق قرآن جلوه متفاوتی از موضوع پایان علم و افق بلند مرز تولید علم ارایه می نماید. به نظر می رسد دقت در حوزه معنایی آیات تسخیر در قرآن کریم دستمایه بزرگیست تا نظریه قرانی متقن و متفاوتی با نظریه های رایج تحول معرفت علمی رایج در دنیا به دست بیاید.از منظر قرآن کریم انسان بالقوه قدرت انتفاع و تصرف در آنچه در آسمان ها و زمین را داراست بنابر این نقطه پایان علم بشر به فعلیت در آمدن آن قوه است.
{"title":"نقطه پایان علم کجاست","authors":"طاهری نیا, علیرضا باقر","doi":"10.30465/SRS.2020.5592","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5592","url":null,"abstract":"بشر همواره برای شناخت بیشتر دنیای پیرامونش تلاش نموده به یافته های جدید علمی دست پیدا کند تا آنجا که میان پیشرفت های علمی و انتفاع بشر از پدید های عالم هستی نسبت مستقیم وجود داشته و دارد. در این میان فهم چیستی ، غایت و نهایت علم به معنای اخص آن یعنی دانش تجربی از دیر زمان به عنوان پرسش بزرگ اندیشمندان بوده است.در خصوص غایت و نهایت علم، از تلقی بی پایان بودن ان تا باور به بلوغ کامل علم هر یک طرفدارانی دارد. سه نظریه خطی و چرخشی و سلسله مراتبی هرکدام باورمندانی دارد که روند تحول و خط پایان علم را از نگاه خود تبیین نموده اند، لکن در این میان معرفت مبتنی بر منطق قرآن جلوه متفاوتی از موضوع پایان علم و افق بلند مرز تولید علم ارایه می نماید. به نظر می رسد دقت در حوزه معنایی آیات تسخیر در قرآن کریم دستمایه بزرگیست تا نظریه قرانی متقن و متفاوتی با نظریه های رایج تحول معرفت علمی رایج در دنیا به دست بیاید.از منظر قرآن کریم انسان بالقوه قدرت انتفاع و تصرف در آنچه در آسمان ها و زمین را داراست بنابر این نقطه پایان علم بشر به فعلیت در آمدن آن قوه است.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"43208384","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
گنوستیسیزم جریان فکری برجستهای است که در سده دوم میلادی وارد جهان فکری یهودی- مسیحی شد و چالشهای فکری مهمی را در حوزۀ الهیات یهودی- مسیحی پدید آورد. این چالشها منجر به بررسی خاستگاه و ریشۀ اندیشههای گنوسی شد و نظریههای مختلفی را به دنبال داشت. یکی از این نظریهها خاستگاه کیش گنوسی را یهودیت میداند. از یک سو استفادۀ گنوسیها از مضامین و حتی واژگان و اصطلاحات عهد عتیق، نشان از عناصر یهودی در این تفکر دارد و از سویی دیگر، یهودی دانستن خاستگاه آیین گنوسی، با گرایش ضدیهودی شدید نظامهای برجسته گنوسی سازگار نیست. بررسی آموزههای یهودی و مقایسه آن با ایدههای محوری تفکر گنوسی مانند «معنا و حقیقت معرفت (گنوسیس)»، «مفهوم نجات غایی» و «وحدت خدا و عارف»، ادعای خاستگاه یهودی تفکر گنوسی را مخدوش میسازد و با توجه به فقدان همگرائی در این مباحث مهم و بنیادین، یهودی دانستن کیش گنوسی منتفی است. این مقاله با رویکردی تحلیلی–انتقادی و با روش تحلیل محتوا به بررسی احتمال خاستگاه یهودی کیش گنوسی پرداخته است.
{"title":"تبارشناسی کیش گنوسی (مطالعه موردی: یهودیت)","authors":"مجتبی زروانی, افسانه فلاح نژاد دلیوندانی","doi":"10.30465/SRS.2020.5515","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5515","url":null,"abstract":"گنوستیسیزم جریان فکری برجستهای است که در سده دوم میلادی وارد جهان فکری یهودی- مسیحی شد و چالشهای فکری مهمی را در حوزۀ الهیات یهودی- مسیحی پدید آورد. این چالشها منجر به بررسی خاستگاه و ریشۀ اندیشههای گنوسی شد و نظریههای مختلفی را به دنبال داشت. یکی از این نظریهها خاستگاه کیش گنوسی را یهودیت میداند. از یک سو استفادۀ گنوسیها از مضامین و حتی واژگان و اصطلاحات عهد عتیق، نشان از عناصر یهودی در این تفکر دارد و از سویی دیگر، یهودی دانستن خاستگاه آیین گنوسی، با گرایش ضدیهودی شدید نظامهای برجسته گنوسی سازگار نیست. بررسی آموزههای یهودی و مقایسه آن با ایدههای محوری تفکر گنوسی مانند «معنا و حقیقت معرفت (گنوسیس)»، «مفهوم نجات غایی» و «وحدت خدا و عارف»، ادعای خاستگاه یهودی تفکر گنوسی را مخدوش میسازد و با توجه به فقدان همگرائی در این مباحث مهم و بنیادین، یهودی دانستن کیش گنوسی منتفی است. این مقاله با رویکردی تحلیلی–انتقادی و با روش تحلیل محتوا به بررسی احتمال خاستگاه یهودی کیش گنوسی پرداخته است.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"44828696","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
در این مقاله، با تأیید تأثیرگذاری و تأثیرپذیری الهیات و فیزیک از یکدیگر، نشان داده میشود که چگونه برآمدن فیزیک کوانتومی در ابتدای قرن بیستم، همگام با تغییر دادنبنیانهای فیزیک کلاسیک، مباحث جدیدی در حوزهی الهیات را پدید آورد. برای این منظور،نخست توضیحی از «مکملیت» که یکی از مهمترین دستآوردهای بور در تبیین پدیدههایکوانتومی است، به دست داده میشود و سپس از چگونگی مدخلیت آن در مباحث الهیاتی سخن به میان میآید. بدین ترتیب، روشن میشود که از یک سو «مکملیت»، در توضیح رابطهی میان علم و الهیات و تفکیک نظرگاههای مختلف آنها بر پژوهشگرانی مانند مککی مؤثر بوده است و از سوی دیگر خود وامدار آموزههای الهیاتی کیرکگارد بوده است. در ادامهی این مقاله، نشان داده میشود که صرفنظر از پذیرش یا نفی کاربرد «مکملیت» در الهیات، آنگونه که در فیزیک به کار میرود، میتوان از مدخلیت چنین آموزهای در غنا بخشیدن به سطوح مختلف تبیینی آموزههای الهیاتی درتوصیف حقایق دینی سخن گفت.
{"title":"مکملیت کوانتومی و تأثیر آن در الاهیات","authors":"امین شاهوردی, کاظم سام دلیری","doi":"10.30465/SRS.2020.5607","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5607","url":null,"abstract":"در این مقاله، با تأیید تأثیرگذاری و تأثیرپذیری الهیات و فیزیک از یکدیگر، نشان داده میشود که چگونه برآمدن فیزیک کوانتومی در ابتدای قرن بیستم، همگام با تغییر دادنبنیانهای فیزیک کلاسیک، مباحث جدیدی در حوزهی الهیات را پدید آورد. برای این منظور،نخست توضیحی از «مکملیت» که یکی از مهمترین دستآوردهای بور در تبیین پدیدههایکوانتومی است، به دست داده میشود و سپس از چگونگی مدخلیت آن در مباحث الهیاتی سخن به میان میآید. بدین ترتیب، روشن میشود که از یک سو «مکملیت»، در توضیح رابطهی میان علم و الهیات و تفکیک نظرگاههای مختلف آنها بر پژوهشگرانی مانند مککی مؤثر بوده است و از سوی دیگر خود وامدار آموزههای الهیاتی کیرکگارد بوده است. در ادامهی این مقاله، نشان داده میشود که صرفنظر از پذیرش یا نفی کاربرد «مکملیت» در الهیات، آنگونه که در فیزیک به کار میرود، میتوان از مدخلیت چنین آموزهای در غنا بخشیدن به سطوح مختلف تبیینی آموزههای الهیاتی درتوصیف حقایق دینی سخن گفت.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"41470881","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
تأویل پذیربودن یانبودن متون مقدس و کتب آسمانی از جمله مسائل مطرح میان اندیشمندان مسلمان وغیرمسلمان بوده است.به گونه ای که در دستگاه سنتی تفسیرکتاب مقدس،از تعابیری چون «بطن»،«معنای ناپیدا»،«معنای آشکار»،و«عالمانبهتاویل» در مبحث تاویل استفاده شده است.ودر این باب اینکهچهکسانیصلاحیتتاویلمتشابهات رادارند؟ازجمله مسائل موردمناقشه بین پژوهشگران،بوده است . وجودچنین تعارضی مارابرآن داشت که پژوهشی انجام داده ونظرات فخررازی وملاصدراراموردمقایسه قراردهیم.برخی ازاندیشمندان تاویل متشابهات راصرفا"مخصوص خداونددانسته اند.وبرخی دیگرآنرامنحصربرای خداوندنمی دانند .ملاصدرا ((تاویل))راازمحدودبودن به حوزه زبان بیرون آورده ومعتقداست که هرپدیده ای تاویل وتفسیری دارد .نظرملاصدرادرباب آیات متشابه براصول ومبانی عقلانی-شهودی ابتناء داردوازسنخ ((وجودشناختی))است. ملاصدرامیان فهم آیات متشابه وفهم جهان هستی هماهنگی خاصی راقائل بوده ومصداق کامل راسخان درعلم راعلاوه برمعصومین،عالمان غیرمعصوم نیزمی دانددرمقابل فخررازی معتقداست تنهاخدای متعال به تاویل متشابهات آگاه است.ازدیدگاه ایشان عدم علم به تاویل متشبهات به معنای انکاروجودخداوندنیست بلکه آنهابانگ برمی آورندکه "آمنابه کل من عندربنا" یعنی ماعلاوه برآیات محکم،به آیات متشابه هم ایمان داریماگرچه علم به آیات متشابه نداشته باشیم.
{"title":"مطالعه تطبیقی آرای فخررازی و ملاصدرا دربارۀ عالمان به تاویل متشابهات با تأکید بر اصطلاح قرآنی «الراسخون فیالعلم»","authors":"عبدالکریم کشوری, جهانگیر مسعودی, جعفر مروارید","doi":"10.30465/SRS.2020.5605","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5605","url":null,"abstract":"تأویل پذیربودن یانبودن متون مقدس و کتب آسمانی از جمله مسائل مطرح میان اندیشمندان مسلمان وغیرمسلمان بوده است.به گونه ای که در دستگاه سنتی تفسیرکتاب مقدس،از تعابیری چون «بطن»،«معنای ناپیدا»،«معنای آشکار»،و«عالمانبهتاویل» در مبحث تاویل استفاده شده است.ودر این باب اینکهچهکسانیصلاحیتتاویلمتشابهات رادارند؟ازجمله مسائل موردمناقشه بین پژوهشگران،بوده است . وجودچنین تعارضی مارابرآن داشت که پژوهشی انجام داده ونظرات فخررازی وملاصدراراموردمقایسه قراردهیم.برخی ازاندیشمندان تاویل متشابهات راصرفا\"مخصوص خداونددانسته اند.وبرخی دیگرآنرامنحصربرای خداوندنمی دانند .ملاصدرا ((تاویل))راازمحدودبودن به حوزه زبان بیرون آورده ومعتقداست که هرپدیده ای تاویل وتفسیری دارد .نظرملاصدرادرباب آیات متشابه براصول ومبانی عقلانی-شهودی ابتناء داردوازسنخ ((وجودشناختی))است. ملاصدرامیان فهم آیات متشابه وفهم جهان هستی هماهنگی خاصی راقائل بوده ومصداق کامل راسخان درعلم راعلاوه برمعصومین،عالمان غیرمعصوم نیزمی دانددرمقابل فخررازی معتقداست تنهاخدای متعال به تاویل متشابهات آگاه است.ازدیدگاه ایشان عدم علم به تاویل متشبهات به معنای انکاروجودخداوندنیست بلکه آنهابانگ برمی آورندکه \"آمنابه کل من عندربنا\" یعنی ماعلاوه برآیات محکم،به آیات متشابه هم ایمان داریماگرچه علم به آیات متشابه نداشته باشیم.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"45274216","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهشها تلاش نشده، تا طراحیصحنه نمایشهای قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایشهای قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو میکرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی میدانست. طراحیصحنه نمایشهای عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص "جداماندگی" رنج میبردند.این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحیصحنه نمایشهای عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشتهها و اندیشههای او نوشته شده شکل گرفته است.
{"title":"فلسفه توماس آکوئیناس قدیس و تاثیر آن بر طراحی صحنه نمایش های اواخر عصر میانه","authors":"پیام فروتن یکتا","doi":"10.30465/SRS.2020.5606","DOIUrl":"https://doi.org/10.30465/SRS.2020.5606","url":null,"abstract":"آکوئیناس قدیس، از جمله فلاسفه برجسته اواخر قرون وسطی است که بیش از هر فیلسوف الهی دیگر در سده بیستم مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در هیچ یک از این پژوهشها تلاش نشده، تا طراحیصحنه نمایشهای قرون وسطایی را با آراء او تطبیق دهند؛ تا از این رهگذر دریابند؛ آیا اندیشه آکوئینی تاثیری بر عناصر زیباشناسانه و بصری نمایشهای قرون وسطایی داشته است یا خیر. آکوئیناس، زیبایی را در عناصر مجزا جستجو میکرد و هر جزء را بخشی از یک کمال لایتناهی میدانست. طراحیصحنه نمایشهای عبادی نیز از قطعاتی برخوردار بودند که در عین کمال، از نقص \"جداماندگی\" رنج میبردند.این نوشتار، تلاش دارد ضمن کاوش در اندیشه و فلسفه زیباشناسانه قرون وسطی و آراء آکوئیناس، به تطبیق این آراء با طراحیصحنه نمایشهای عبادی انتهای قرون وسطی بپردازد. پژوهش بنیادین حاضر بر اساس آثار آکوئیناس و منابع مکتوبی که درباره نوشتهها و اندیشههای او نوشته شده شکل گرفته است.","PeriodicalId":38487,"journal":{"name":"Studies in Regional Science","volume":null,"pages":null},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2020-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"47204016","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}