بهمنظور بررسی عوامل باکتریایی ایجادکنندهی بیماری کلهبرگی کیوی در ایران نمونهبرداری گستردهای در دو سال متوالی از مناطق کیوی خیز استانهای شمالی کشور انجام شد. از برگ درختان آلوده با علائم مختلف لکه زاویهای قهوهایرنگ، لکهی سفید با حاشیهی قهوهای، لکه نارنجی رنگ و لکهی آبسوخته با هالهی زرد رنگ در اطراف آن، بیش از 400 جدایه باکتریایی جدا و خالصسازیگردید. پس از انجام آزمون بیماریزایی به روشهای مختلف، 130 جدایه به عنوان بیمارگر شناسایی شد. سپس از میان آنها، بیستوپنج جدایه مشکوک به جنس Pseudomonas بر اساس ویژگیهای مورفولوژیکی نظیر رنگ و شکل کلنی انتخاب شده و مورد بررسیهای فنوتیپی و مولکولی قرارگرفت. تمامی جدایهها در آزمون القای واکنش فوق حساسیت در توتون و شمعدانی نتایج مثبت ولی در سایر آزمونهای فنوتیپی و بیوشیمیایی نتایجی متفاوت نشان دادند. این نتایج نشان داد، نیمی از جدایههای مورد بررسی، بیشترین شباهت را به گونهی P. syringae دارند. همچنین استفاده از دو جفت آغازگر اختصاصی طراحیشده بر اساس توالی rRNA (ITS) 16S–23S به نام PsaF1⁄R2 و PsaF3⁄R4، نشان داد که جدایههای 20،86،101،138،132،117،194 و 230 به پاتووار P. syringae pv. actinidiae تعلق دارند. بررسی ترادف توالی ژن rpoD در 17 جدایهی دیگر و عدم شباهت آن با هیچ کدام از توالیهای ژن rpoD، متعلق به گونههای موجود از جنس سودوموناس در بانک ژن نشان داد که احتمالا این جدایهها گونههای ناشناختهای از این جنس بوده که تعیین جایگاه دقیق تاکسونومیکی آنها مستلزم بررسیهای بیشتر میباشد.
{"title":"بررسی عوامل باکتریایی دخیل در ایجاد عارضه لکه برگی کیوی در ایران","authors":"الهه واثقی خوندابی, پژمان خدایگان, فرید بیکی فیروزجاهی","doi":"10.22059/IJPPS.2021.310005.1006951","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2021.310005.1006951","url":null,"abstract":"بهمنظور بررسی عوامل باکتریایی ایجادکنندهی بیماری کلهبرگی کیوی در ایران نمونهبرداری گستردهای در دو سال متوالی از مناطق کیوی خیز استانهای شمالی کشور انجام شد. از برگ درختان آلوده با علائم مختلف لکه زاویهای قهوهایرنگ، لکهی سفید با حاشیهی قهوهای، لکه نارنجی رنگ و لکهی آبسوخته با هالهی زرد رنگ در اطراف آن، بیش از 400 جدایه باکتریایی جدا و خالصسازیگردید. پس از انجام آزمون بیماریزایی به روشهای مختلف، 130 جدایه به عنوان بیمارگر شناسایی شد. سپس از میان آنها، بیستوپنج جدایه مشکوک به جنس Pseudomonas بر اساس ویژگیهای مورفولوژیکی نظیر رنگ و شکل کلنی انتخاب شده و مورد بررسیهای فنوتیپی و مولکولی قرارگرفت. تمامی جدایهها در آزمون القای واکنش فوق حساسیت در توتون و شمعدانی نتایج مثبت ولی در سایر آزمونهای فنوتیپی و بیوشیمیایی نتایجی متفاوت نشان دادند. این نتایج نشان داد، نیمی از جدایههای مورد بررسی، بیشترین شباهت را به گونهی P. syringae دارند. همچنین استفاده از دو جفت آغازگر اختصاصی طراحیشده بر اساس توالی rRNA (ITS) 16S–23S به نام PsaF1⁄R2 و PsaF3⁄R4، نشان داد که جدایههای 20،86،101،138،132،117،194 و 230 به پاتووار P. syringae pv. actinidiae تعلق دارند. بررسی ترادف توالی ژن rpoD در 17 جدایهی دیگر و عدم شباهت آن با هیچ کدام از توالیهای ژن rpoD، متعلق به گونههای موجود از جنس سودوموناس در بانک ژن نشان داد که احتمالا این جدایهها گونههای ناشناختهای از این جنس بوده که تعیین جایگاه دقیق تاکسونومیکی آنها مستلزم بررسیهای بیشتر میباشد.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"109 1","pages":"105-119"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"75859996","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-08-23DOI: 10.22059/IJPPS.2021.313091.1006959
رضا حسن زاده, نجمه صاحب زاده, علی اکبر علیزاده, سارا رامرودی
کنه تارتندولکهای از مهمترین آفات گلخانهای و زراعی بوده و مبارزه با آن به دلیل مقاومت سریع به آفتکشها، دشوار می-باشد. در این مطالعه، نانوفرمولاسیون برای هگزیتیازوکس و دیافنتیوران تهیه و از طریق زیستسنجی روی کنه تارتندولکهای با فرمولاسیونهای تجاری هر کدام از آفتکشها روی کنه تارتن دولکهای مقایسه شد. براساس نتایج زیستسنجی LC50 هگزی-تیازوکس و نانوفرمولاسیون آن به ترتیب 188 و 87 میلیگرم بر لیتر و برای دیافنتیوران و نانوفرمولاسیون آن بهترتیب 256 و 139 میلیگرم بر لیتر بود. بررسی کارایی کنهکشی نانوفرمولاسیونهای سنتزی، حاکی از کاهش معنیدار دوز موثر آفتکشها جهت ایجاد تلفات کنه بود. باتوجه به کارایی نانوفرمولاسیون در کاهش میزان LC50، خصوصیات فیزیکی آنها با میکروسکوپ الکترونی-روبشی (FESEM) و طیفسنجیمادونقرمز (FTIR) بررسی گردید. نتایج بررسیهای فیزیکی نشان داد که نانوفرمولاسیونها دارای اندازه تقریبی 30 نانومتر بوده که گروههای عاملی اصلی در پیک نانوذرات و آفتکشها در پیک نهایی نانوآفتکشها مشاهده شد. نتایج نشان داد که نانوهگزیتیازوکس و نانودیافنتیوران بطور موثر میتوانند در کنترل کنه تارتن دولکهای استفاده شوند. نتایج رهاسازی کنترلشده نانوفرمولاسیونها، بیانگر عملکرد اختصاصی و قابل کنترل آنها برای جلوگیری از هدررفت ماده مؤثره آفت-کش و رسیدن به مکان هدف بود. بررسی فعالیت استراز، گلوتاتیوناسترنسفراز و استیلکولیناستراز بیانگر توانایی نانوآفتکشها در ایجاد اختلالات فیزیولوژیکی در کنه تارتن دولکهای بود. پیشبینی میشود که با کاربرد نانوفرمولاسیون، علاوه بر کاهش اثرات مضر بر موجودات غیرهدف، بتوان از تکرار بیش از حد سمپاشی و آلودگیهای زیستمحیطی کاست.
{"title":"مقایسه نانوفرمولاسیون با فرمولاسیون متداول هگزی تیازوکس و دیافنتیوران در کنترل کنه تارتن دولکهای Tetranychus urticae Koch","authors":"رضا حسن زاده, نجمه صاحب زاده, علی اکبر علیزاده, سارا رامرودی","doi":"10.22059/IJPPS.2021.313091.1006959","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2021.313091.1006959","url":null,"abstract":"کنه تارتندولکهای از مهمترین آفات گلخانهای و زراعی بوده و مبارزه با آن به دلیل مقاومت سریع به آفتکشها، دشوار می-باشد. در این مطالعه، نانوفرمولاسیون برای هگزیتیازوکس و دیافنتیوران تهیه و از طریق زیستسنجی روی کنه تارتندولکهای با فرمولاسیونهای تجاری هر کدام از آفتکشها روی کنه تارتن دولکهای مقایسه شد. براساس نتایج زیستسنجی LC50 هگزی-تیازوکس و نانوفرمولاسیون آن به ترتیب 188 و 87 میلیگرم بر لیتر و برای دیافنتیوران و نانوفرمولاسیون آن بهترتیب 256 و 139 میلیگرم بر لیتر بود. بررسی کارایی کنهکشی نانوفرمولاسیونهای سنتزی، حاکی از کاهش معنیدار دوز موثر آفتکشها جهت ایجاد تلفات کنه بود. باتوجه به کارایی نانوفرمولاسیون در کاهش میزان LC50، خصوصیات فیزیکی آنها با میکروسکوپ الکترونی-روبشی (FESEM) و طیفسنجیمادونقرمز (FTIR) بررسی گردید. نتایج بررسیهای فیزیکی نشان داد که نانوفرمولاسیونها دارای اندازه تقریبی 30 نانومتر بوده که گروههای عاملی اصلی در پیک نانوذرات و آفتکشها در پیک نهایی نانوآفتکشها مشاهده شد. نتایج نشان داد که نانوهگزیتیازوکس و نانودیافنتیوران بطور موثر میتوانند در کنترل کنه تارتن دولکهای استفاده شوند. نتایج رهاسازی کنترلشده نانوفرمولاسیونها، بیانگر عملکرد اختصاصی و قابل کنترل آنها برای جلوگیری از هدررفت ماده مؤثره آفت-کش و رسیدن به مکان هدف بود. بررسی فعالیت استراز، گلوتاتیوناسترنسفراز و استیلکولیناستراز بیانگر توانایی نانوآفتکشها در ایجاد اختلالات فیزیولوژیکی در کنه تارتن دولکهای بود. پیشبینی میشود که با کاربرد نانوفرمولاسیون، علاوه بر کاهش اثرات مضر بر موجودات غیرهدف، بتوان از تکرار بیش از حد سمپاشی و آلودگیهای زیستمحیطی کاست.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"6 1","pages":"1-13"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"80386605","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-08-23DOI: 10.22059/IJPPS.2020.300492.1006937
صفرعلی صفوی, مظفر روستائی
زنگ زرد گندم با عامل Puccinia striiformis f. sp. tritici یکی از مهمترین بیماریهای گندم میباشدکه تولید گندم را در مناطق خنک تهدید میکند. در این مطالعه، پارامترهای مقاومت تدریجی (Slow rusting) شامل ضریب آلودگی (CI)، شدت نهائی بیماری (FRS)، مقدار نسبی سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری (rAUDPC) و نرخ آلودگی ظاهری (r) برای 21 ژنوتیپ گندم دیم همراه با شاهد حساس ارزیابی شدند. این مطالعه در ایستگاه تحقیقات کشاورزی آلاروق اردبیل تحت شرایط آلودگی طبیعی و مصنوعی انجام شد. آلودگی مصنوعی ژنوتیپها با استفاده از جمعیت نژادی زنگ زرد که دارای پرآزاری بر روی ژنهای مقاومت مهم بود، انجام شد. واکنش گیاهچهای نیز تحت شرایط مزرعهای ارزیابی شد. نتایج ارزیابیها برای پارامترهای مقاومت نشان داد که ارقام سرداری، اوحدی، هما همراه با رقم حساس بالاترین مقادیر FRS ، CI، r و rAUDPC را داشتند، و بنابراین به عنوان ارقام حساس گروهبندی شدند. شش رقم در هر دو مرحله گیاهچهای و گیاه کامل مقاوم یا نیمه مقاوم بودند. دو رقم در مرحله گیاهچهای مقاوم یا نیمهمقاوم و در مرحله گیاه کامل واکنش متوسط (MR, M) نشان دادند. نه رقم (شماره های 6، 9، 10، 12، 14، 15، 19، 20 و 21) در مرحله گیاهچهای حساس ولی در مرحله گیاه کامل واکنش متوسط (MR, M, MS) نشان دادند. بنابراین، این ارقام با داشتن مقادیر پایین پارامترهای مختلف مقاومت به احتمال زیاد دارای درجات متفاوتی(سطح مطلوب تا متوسط) از مقاومت تدریجی یا HTAP (مقاومت غیر اختصاص- نژادی یا پایدار) میباشند. بقیه ارقام سطح پایینی از مقاومت تدریجی داشتند. ت
{"title":"ارزیابی مزرعهای مقاومت تدریجی (Slow rusting) نسبت به بیماری زنگ زرد در برخی از ارقام گندم دیم","authors":"صفرعلی صفوی, مظفر روستائی","doi":"10.22059/IJPPS.2020.300492.1006937","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2020.300492.1006937","url":null,"abstract":"زنگ زرد گندم با عامل Puccinia striiformis f. sp. tritici یکی از مهمترین بیماریهای گندم میباشدکه تولید گندم را در مناطق خنک تهدید میکند. در این مطالعه، پارامترهای مقاومت تدریجی (Slow rusting) شامل ضریب آلودگی (CI)، شدت نهائی بیماری (FRS)، مقدار نسبی سطح زیر منحنی پیشرفت بیماری (rAUDPC) و نرخ آلودگی ظاهری (r) برای 21 ژنوتیپ گندم دیم همراه با شاهد حساس ارزیابی شدند. این مطالعه در ایستگاه تحقیقات کشاورزی آلاروق اردبیل تحت شرایط آلودگی طبیعی و مصنوعی انجام شد. آلودگی مصنوعی ژنوتیپها با استفاده از جمعیت نژادی زنگ زرد که دارای پرآزاری بر روی ژنهای مقاومت مهم بود، انجام شد. واکنش گیاهچهای نیز تحت شرایط مزرعهای ارزیابی شد. نتایج ارزیابیها برای پارامترهای مقاومت نشان داد که ارقام سرداری، اوحدی، هما همراه با رقم حساس بالاترین مقادیر FRS ، CI، r و rAUDPC را داشتند، و بنابراین به عنوان ارقام حساس گروهبندی شدند. شش رقم در هر دو مرحله گیاهچهای و گیاه کامل مقاوم یا نیمه مقاوم بودند. دو رقم در مرحله گیاهچهای مقاوم یا نیمهمقاوم و در مرحله گیاه کامل واکنش متوسط (MR, M) نشان دادند. نه رقم (شماره های 6، 9، 10، 12، 14، 15، 19، 20 و 21) در مرحله گیاهچهای حساس ولی در مرحله گیاه کامل واکنش متوسط (MR, M, MS) نشان دادند. بنابراین، این ارقام با داشتن مقادیر پایین پارامترهای مختلف مقاومت به احتمال زیاد دارای درجات متفاوتی(سطح مطلوب تا متوسط) از مقاومت تدریجی یا HTAP (مقاومت غیر اختصاص- نژادی یا پایدار) میباشند. بقیه ارقام سطح پایینی از مقاومت تدریجی داشتند. ت","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"38 1","pages":"121-134"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"77671404","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-08-23DOI: 10.22059/IJPPS.2021.311482.1006955
فرشته سعید سروبابایی, سمیه عباسی, روح الله شریفی, علی بهشتی آل آقا
پاخورۀ گندم با عامل Gaeumannomyces tritici یکی از بیماریهای مهم ریشۀ گندم در تمام جهان است. در این پژوهش، اثر ترکیبی عناصر غذایی و سویه بیوکنترلی Bacillus subtilis GB03 روی رشد گندم و درصد آلودگی ریشه ارزیابی شد. ابتدا، تجزیه خاک انجام شد و بر اساس نتایج آن و بررسی منابع، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظتهای مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش در شرایط گلخانه و به مدت 35 روز انجام شد. تیمار باکتری به صورت آغشتهسازی بذر و خاک صورت گرفت. در این میان، فسفر بیشترین اثر را در مهار بیماری ایفا نمود. افزایش کود سوپرفسفات تریپل، درصد آلودگی ریشه را تا 14/51 درصد کاهش داد. باکتری این اثر را تا 50/71 درصد افزایش داد؛ به نحوی که حتی در کمترین سطح کود سبب مهار کامل علائم روی طوقه شد. نیتروژن در اولین سطح بهکار رفته (50 میلیگرم اوره بر کیلوگرم خاک)، درصد آلودگی ریشه را 35 درصد کاهش داد. آهن اثر قابل توجهای در مهار بیماری داشت و در اولین سطح بهکار رفته، بیماری را از 5/60 درصد شاهد به 46 درصد کاهش داد. روی در سطح دوم و در تعامل با باکتری قادر بود علائم بیماری را به صورت معنیداری کاهش دهد. مس نیز قادر بود علائم بیماری را تا 4/18 درصد کاهش دهد و بیشترین اثر بالاتر از سطح پنج میلیگرم بر کیلوگرم خاک دیده شد. مس اثر متقابل مثبتی با باکتری در بهبود صفات رشدی گندم داشت. در مجموع میتوان گفت میزان اثر عناصر با فراهمی آنها در خاک مرتبط بود.
{"title":"مهار بیماری پاخورۀ گندم (Gaeumannomyces tritici) با استفاده از تلفیق باکتری Bacillus subtilis GB03 و چند عنصر غذایی مهم در خاک","authors":"فرشته سعید سروبابایی, سمیه عباسی, روح الله شریفی, علی بهشتی آل آقا","doi":"10.22059/IJPPS.2021.311482.1006955","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2021.311482.1006955","url":null,"abstract":"پاخورۀ گندم با عامل Gaeumannomyces tritici یکی از بیماریهای مهم ریشۀ گندم در تمام جهان است. در این پژوهش، اثر ترکیبی عناصر غذایی و سویه بیوکنترلی Bacillus subtilis GB03 روی رشد گندم و درصد آلودگی ریشه ارزیابی شد. ابتدا، تجزیه خاک انجام شد و بر اساس نتایج آن و بررسی منابع، عناصر نیتروژن، فسفر، آهن، روی و مس در غلظتهای مختلف مورد استفاده قرار گرفتند. آزمایش در شرایط گلخانه و به مدت 35 روز انجام شد. تیمار باکتری به صورت آغشتهسازی بذر و خاک صورت گرفت. در این میان، فسفر بیشترین اثر را در مهار بیماری ایفا نمود. افزایش کود سوپرفسفات تریپل، درصد آلودگی ریشه را تا 14/51 درصد کاهش داد. باکتری این اثر را تا 50/71 درصد افزایش داد؛ به نحوی که حتی در کمترین سطح کود سبب مهار کامل علائم روی طوقه شد. نیتروژن در اولین سطح بهکار رفته (50 میلیگرم اوره بر کیلوگرم خاک)، درصد آلودگی ریشه را 35 درصد کاهش داد. آهن اثر قابل توجهای در مهار بیماری داشت و در اولین سطح بهکار رفته، بیماری را از 5/60 درصد شاهد به 46 درصد کاهش داد. روی در سطح دوم و در تعامل با باکتری قادر بود علائم بیماری را به صورت معنیداری کاهش دهد. مس نیز قادر بود علائم بیماری را تا 4/18 درصد کاهش دهد و بیشترین اثر بالاتر از سطح پنج میلیگرم بر کیلوگرم خاک دیده شد. مس اثر متقابل مثبتی با باکتری در بهبود صفات رشدی گندم داشت. در مجموع میتوان گفت میزان اثر عناصر با فراهمی آنها در خاک مرتبط بود.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"8 1","pages":"37-51"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"89609613","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-08-23DOI: 10.22059/IJPPS.2020.297145.1006929
سیمین دخت عسگری, محمد حسین رحیمی, محمدرضا یزدانی, محمدولی تقدسی
گندم به عنوان مهمترین محصول زراعی، دارای آفات بسیاری است که سن معمولی گندم یکی از آفات مهم گندم به شمار میرود. در این پژوهش، رابطه بین پارامترهای هواشناسی مانند دمای هوا ، بارش، باد و ... با پارامترهای آفت سن گندم در شهرستان خرمدره زنجان در طول سالهای زراعی 91-1390 تا 97-1396 مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که تاریخ آغاز ریزش آفت سن گندم همبستگی معنی داری در سطح 99درصد با شرایط دمایی پیش از ریزش آفت به ویژه در فصل زمستان، میزان جمعیت، تراکم سن مادر و پورهها، همچنین اوج ریزش و زمان تخمریزی دارد. لذا با افزایش دما شرایط برای تغذیه و تخمریزی زودهنگام آفت مهیا گردیده و پوره های نسل جدید خسارات خود را به محصول وارد میکنند. در سالهایی که میزان دما در اواخر فصل زمستان و اوایل فصل بهار بالا بوده و تعداد روزهای یخبندان سالانه و تعداد روزهای با یخبندانهای شدید در فصل زمستان سال قبل کمتر باشد آفت به شدت طغیان میکند. وجود رابطهی معنی دار بین تراکم آفت سن گندم با ویژگیهای دما، بارش و سرعت باد و یخبندان در منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. همچنین بیشترین تأثیرپذیری آفت سن گندم از ویژگی های دمای فصل زمستان میباشد به طوری که با افزایش و کاهش دمای فصل زمستان ، فعالیت سن گندم کاهش یا افزایش مییابد و میزان طغیان یا خاموشی آن برای سال زراعی پیش رو مشخص میشود.
{"title":"تأثیر پارامترهای هواشناسی بر سن گندم (Eurygaster integriceps Put.) در منطقه خرمدره زنجان","authors":"سیمین دخت عسگری, محمد حسین رحیمی, محمدرضا یزدانی, محمدولی تقدسی","doi":"10.22059/IJPPS.2020.297145.1006929","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2020.297145.1006929","url":null,"abstract":"گندم به عنوان مهمترین محصول زراعی، دارای آفات بسیاری است که سن معمولی گندم یکی از آفات مهم گندم به شمار میرود. در این پژوهش، رابطه بین پارامترهای هواشناسی مانند دمای هوا ، بارش، باد و ... با پارامترهای آفت سن گندم در شهرستان خرمدره زنجان در طول سالهای زراعی 91-1390 تا 97-1396 مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصله نشان داد که تاریخ آغاز ریزش آفت سن گندم همبستگی معنی داری در سطح 99درصد با شرایط دمایی پیش از ریزش آفت به ویژه در فصل زمستان، میزان جمعیت، تراکم سن مادر و پورهها، همچنین اوج ریزش و زمان تخمریزی دارد. لذا با افزایش دما شرایط برای تغذیه و تخمریزی زودهنگام آفت مهیا گردیده و پوره های نسل جدید خسارات خود را به محصول وارد میکنند. در سالهایی که میزان دما در اواخر فصل زمستان و اوایل فصل بهار بالا بوده و تعداد روزهای یخبندان سالانه و تعداد روزهای با یخبندانهای شدید در فصل زمستان سال قبل کمتر باشد آفت به شدت طغیان میکند. وجود رابطهی معنی دار بین تراکم آفت سن گندم با ویژگیهای دما، بارش و سرعت باد و یخبندان در منطقه مورد مطالعه مشاهده شده است. همچنین بیشترین تأثیرپذیری آفت سن گندم از ویژگی های دمای فصل زمستان میباشد به طوری که با افزایش و کاهش دمای فصل زمستان ، فعالیت سن گندم کاهش یا افزایش مییابد و میزان طغیان یا خاموشی آن برای سال زراعی پیش رو مشخص میشود.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"112 1","pages":"91-103"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"80448615","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-08-23DOI: 10.22059/IJPPS.2020.311331.1006954
راحله امینی, هادی خاطری, ناهید معرف زاده
اعضای جنس پولروویروس ازجمله ویروس زردی شلغم (Turnip yellows virus, TuYV) از ویروسهای مهم در گیاهان زراعی هستند. این ویروسها توسط شتهها بهصورت گردشی- غیرتکثیری انتقال پیدا میکنند. طی سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ تعداد 32 نمونهی برگ کلزا و یک نمونه خردل وحشی از مزارع استان کرمانشاه جمعآوری شد. این نمونهها با کیت تاس-الیزا DSMZ که چهار گونۀ پولروویروس شامل TuYV، Beet mild yellowing virus (BMYV)، Beet western yellows virus (BWYV) و Beet chlorosis virus (BChV) را شناسایی میکند، آزمایش شدند. در آزمون تاس-الیزا، هفت نمونه کلزا و نمونه خردل وحشی پاسخ مثبت نشان دادند. برای آزمون انتقال ویروس از Myzus persicae و Brevicoryne brassicae استفاده شد که در گیاهان کلزا و تربچه موفقیتآمیز بود ولی آلودگی به چغندرقند منتقل نگردید. در IC-RT-PCR با آغازگرهای اختصاصی، یک قطعه با اندازه ۷۸۰ جفتباز از ژن کد کننده P0 از نمونه خردل وحشی و دو نمونه کلزا تکثیر گردید. توالیهای نوکلئوتیدی جدایههای کلزا و خردل وحشی بسیار مشابه بودند (۹۹٫۴ درصد همسانی) و در جستجوی BLAST با توالیهای نوکلئوتیدی جدایههای TuYV، که بسیاری از آنها از استرالیا و از گیاهان مختلف مانند شنبلیله، کلزا، نخودفرنگی و نخود بودند، تا ۹۷٫۲ درصد شباهت داشتند. در تحلیل فیلوژنتیک توالیهای نوکلئوتیدی ناحیه کدکننده P0، این دو جدایه به همراه سایر جدایههای TuYV در یک گروه قرار گرفته و از سایر پولروویروسها مانند BMYV، BWYV و BChV متمایز بودند. در این پژوهش، شناسایی ویروس زردی شلغم در مزارع کلزای ایران بر اساس تعیین توالی نوکلئوتیدی ناحیه کدکننده P0 برای اولین بار در شهرستان کرمانشاه انجام گرفت.
{"title":"شناسایی سرولوژیکی و مولکولی ویروس زردی شلغم در مزارع کلزای استان کرمانشاه","authors":"راحله امینی, هادی خاطری, ناهید معرف زاده","doi":"10.22059/IJPPS.2020.311331.1006954","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2020.311331.1006954","url":null,"abstract":"اعضای جنس پولروویروس ازجمله ویروس زردی شلغم (Turnip yellows virus, TuYV) از ویروسهای مهم در گیاهان زراعی هستند. این ویروسها توسط شتهها بهصورت گردشی- غیرتکثیری انتقال پیدا میکنند. طی سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ تعداد 32 نمونهی برگ کلزا و یک نمونه خردل وحشی از مزارع استان کرمانشاه جمعآوری شد. این نمونهها با کیت تاس-الیزا DSMZ که چهار گونۀ پولروویروس شامل TuYV، Beet mild yellowing virus (BMYV)، Beet western yellows virus (BWYV) و Beet chlorosis virus (BChV) را شناسایی میکند، آزمایش شدند. در آزمون تاس-الیزا، هفت نمونه کلزا و نمونه خردل وحشی پاسخ مثبت نشان دادند. برای آزمون انتقال ویروس از Myzus persicae و Brevicoryne brassicae استفاده شد که در گیاهان کلزا و تربچه موفقیتآمیز بود ولی آلودگی به چغندرقند منتقل نگردید. در IC-RT-PCR با آغازگرهای اختصاصی، یک قطعه با اندازه ۷۸۰ جفتباز از ژن کد کننده P0 از نمونه خردل وحشی و دو نمونه کلزا تکثیر گردید. توالیهای نوکلئوتیدی جدایههای کلزا و خردل وحشی بسیار مشابه بودند (۹۹٫۴ درصد همسانی) و در جستجوی BLAST با توالیهای نوکلئوتیدی جدایههای TuYV، که بسیاری از آنها از استرالیا و از گیاهان مختلف مانند شنبلیله، کلزا، نخودفرنگی و نخود بودند، تا ۹۷٫۲ درصد شباهت داشتند. در تحلیل فیلوژنتیک توالیهای نوکلئوتیدی ناحیه کدکننده P0، این دو جدایه به همراه سایر جدایههای TuYV در یک گروه قرار گرفته و از سایر پولروویروسها مانند BMYV، BWYV و BChV متمایز بودند. در این پژوهش، شناسایی ویروس زردی شلغم در مزارع کلزای ایران بر اساس تعیین توالی نوکلئوتیدی ناحیه کدکننده P0 برای اولین بار در شهرستان کرمانشاه انجام گرفت.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"49 1","pages":"25-36"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"86682881","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
هدف از این مطالعه، تعیین اثر برخی مواد افزودنی در بهبود ماندگاری و تعلیقپذیری فرمولاسیون پودر وتابل باکتری Bacillus thuringiensis (Bt) تهیه شده در آزمایشگاه و فرآوردههای تجاری (A و B) بود. برای تهیه پودر وتابل بهینه از پودر خشک شده سوسپانسیون باکتری به همراه ساکارز، لاکتوز، آلجینات سدیم، فیبر نارگیل، سیلیکات آلومینیوم، در دو تیمار استفاده شد، که مبنای تفاوت دو تیمار سیلیکات آلومینیوم (فرمولاسیون بهینه شده 1) و فیبر نارگیل (فرمولاسیون بهینه شده2) قرار گرفت. حشرهکشی پودر وتابل بهینه، روی لاروهای شبپره پشت الماسی، Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی مقایسهای ماندگاری، نشاندهنده تأثیر مثبت این مواد در حفظ انبارداری فرمولاسیون بود. میزان تعلیقپذیری فرمولاسیون تهیه شده، 70 درصد ثبت شد که در مقایسه با تعلیق-پذیری فرمولاسیونهای تجاری A و B موجود در بازار، بطور معنیداری بالاتر بود. نتایج نشان داد که افزودن ساکارز در هر دو فرآورده موجب افزایش زهرآگینی (کاهش مقادیر (LC50 شد در حالی که فاکتور تعلیق-پذیری، بسته به نوع و ماهیت فرآورده متفاوت عمل کرد. در نهایت افزودن مواد همراه انتخابی ارزان قیمت و در دسترس، موجب بهبود ویژگیهای فیزیکی و زیستی فرمولاسیونهای باکتری Bt شد که این امر در توسعه استفاده از این آفتکش میکروبی تأثیر بسزایی دارد.
{"title":"بهبود تعلیقپذیری، ماندگاری و زهرآگینی فرآوردههای تجاری باکتری Bacillus thuringiensis","authors":"زهرا اشجعی, رضا طلایی حسنلویی, آیدا خرم نژاد, خلیل طالبی جهرمی","doi":"10.22059/IJPPS.2020.301765.1006942","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2020.301765.1006942","url":null,"abstract":"هدف از این مطالعه، تعیین اثر برخی مواد افزودنی در بهبود ماندگاری و تعلیقپذیری فرمولاسیون پودر وتابل باکتری Bacillus thuringiensis (Bt) تهیه شده در آزمایشگاه و فرآوردههای تجاری (A و B) بود. برای تهیه پودر وتابل بهینه از پودر خشک شده سوسپانسیون باکتری به همراه ساکارز، لاکتوز، آلجینات سدیم، فیبر نارگیل، سیلیکات آلومینیوم، در دو تیمار استفاده شد، که مبنای تفاوت دو تیمار سیلیکات آلومینیوم (فرمولاسیون بهینه شده 1) و فیبر نارگیل (فرمولاسیون بهینه شده2) قرار گرفت. حشرهکشی پودر وتابل بهینه، روی لاروهای شبپره پشت الماسی، Plutella xylostella (L.) (Lep.: Plutellidae) مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی مقایسهای ماندگاری، نشاندهنده تأثیر مثبت این مواد در حفظ انبارداری فرمولاسیون بود. میزان تعلیقپذیری فرمولاسیون تهیه شده، 70 درصد ثبت شد که در مقایسه با تعلیق-پذیری فرمولاسیونهای تجاری A و B موجود در بازار، بطور معنیداری بالاتر بود. نتایج نشان داد که افزودن ساکارز در هر دو فرآورده موجب افزایش زهرآگینی (کاهش مقادیر (LC50 شد در حالی که فاکتور تعلیق-پذیری، بسته به نوع و ماهیت فرآورده متفاوت عمل کرد. در نهایت افزودن مواد همراه انتخابی ارزان قیمت و در دسترس، موجب بهبود ویژگیهای فیزیکی و زیستی فرمولاسیونهای باکتری Bt شد که این امر در توسعه استفاده از این آفتکش میکروبی تأثیر بسزایی دارد.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"28 1","pages":"81-89"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"81170185","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-08-23DOI: 10.22059/IJPPS.2020.305542.1006948
سودابه امینی, جاماسب نوذری, رضا حسینی
سوسکهای پوستخوار به عنوان یکی از مهمترین آفات درختان جنگلی و فضای سبز به درختان ضعیف حمله و باعث نابودی آنها میشوند. درختان نارون نیز به عنوان یکی از مهمترین میزبانهای سوسکهای پوستخوار شناخته شده اند. این گروه از سوسکها با تغذیه از آوند چوبی درختان نارون و همچنین انتقال قارچ بیماریزای عامل بیماری مرگ هلندی نارون، باعث ضعیف شدن و در نهایت نابودی درختان نارون میشوند. به منظورکنترل و پیشگیری از افزایش خسارت و شیوع بیماری مرگ هلندی نارون شناسایی گونههای سوسکهای پوستخوار به عنوان اولین و مهمترین قدم در مدیریت آنها اهمیت دارد. گونههای سوسکهای پوستخوار از نظر ظاهری بسیار به هم شبیه هستند و شناسایی دقیق آنها خصوصا در مراحل نابالغ با استفاده از صفات مرفولوژیک دشوار و نیازمند استفاده از روشهای جدید مولکولی است. در این مطالعه با استفاده از روش مولکولی خط شناسهگذاری- دی ان ای بارکدینگ توالی با طول 580 جفت باز از ژن سیتوکروم اکسیداز زیرواحد یک (COI) با استفاده از جفت پرایمرS1718 و A2411 برای شش گونه از سوسک های پوستخوار جمعآوری شده از روی درختان نارون توالی یابی شدند. توالیهای بدست آمده توسط نرمافزار MEGA ver.0.7 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میانگین تفاوت نوکلئوتیدی بین گونه 9/1 درصد و بسیار بیشتر از تفاوت نوکلئوتیدی درون گونهای 03/0 است که مطابق با قانون بارکد میباشد. نتایج این مطالعه نشان میدهد نمونه ها تا سطح گونه تفکیک شده و توالی دی ان بارکد میتواند به عنوان ابزار قابل اعتماد برای شناسایی و تفکیک سوسکهای پوستخوار درختان نارون استفاده شود.
{"title":"شناسایی مولکولی سوسکهای پوستخوار درختان نارون با استفاده از روش خط شناسه گذاری DNA barcoding","authors":"سودابه امینی, جاماسب نوذری, رضا حسینی","doi":"10.22059/IJPPS.2020.305542.1006948","DOIUrl":"https://doi.org/10.22059/IJPPS.2020.305542.1006948","url":null,"abstract":"سوسکهای پوستخوار به عنوان یکی از مهمترین آفات درختان جنگلی و فضای سبز به درختان ضعیف حمله و باعث نابودی آنها میشوند. درختان نارون نیز به عنوان یکی از مهمترین میزبانهای سوسکهای پوستخوار شناخته شده اند. این گروه از سوسکها با تغذیه از آوند چوبی درختان نارون و همچنین انتقال قارچ بیماریزای عامل بیماری مرگ هلندی نارون، باعث ضعیف شدن و در نهایت نابودی درختان نارون میشوند. به منظورکنترل و پیشگیری از افزایش خسارت و شیوع بیماری مرگ هلندی نارون شناسایی گونههای سوسکهای پوستخوار به عنوان اولین و مهمترین قدم در مدیریت آنها اهمیت دارد. گونههای سوسکهای پوستخوار از نظر ظاهری بسیار به هم شبیه هستند و شناسایی دقیق آنها خصوصا در مراحل نابالغ با استفاده از صفات مرفولوژیک دشوار و نیازمند استفاده از روشهای جدید مولکولی است. در این مطالعه با استفاده از روش مولکولی خط شناسهگذاری- دی ان ای بارکدینگ توالی با طول 580 جفت باز از ژن سیتوکروم اکسیداز زیرواحد یک (COI) با استفاده از جفت پرایمرS1718 و A2411 برای شش گونه از سوسک های پوستخوار جمعآوری شده از روی درختان نارون توالی یابی شدند. توالیهای بدست آمده توسط نرمافزار MEGA ver.0.7 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد میانگین تفاوت نوکلئوتیدی بین گونه 9/1 درصد و بسیار بیشتر از تفاوت نوکلئوتیدی درون گونهای 03/0 است که مطابق با قانون بارکد میباشد. نتایج این مطالعه نشان میدهد نمونه ها تا سطح گونه تفکیک شده و توالی دی ان بارکد میتواند به عنوان ابزار قابل اعتماد برای شناسایی و تفکیک سوسکهای پوستخوار درختان نارون استفاده شود.","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"32 1","pages":"15-23"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-08-23","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"90092766","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-07-20DOI: 10.22067/JPP.2021.68750.1009
M. Karamoozian, M. Yali, K. Ahmadi
Introduction: Greenhouse whitefly, Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hemiptera: Aleyrodidae), is a serious pest of a wide range of plants, such as common bean, cucumber, tomato, pepper, lettuce, etc, in both field and greenhouse production. It typically feeds on the underside of leaves, sucking phloem sap from the plant, which causes both direct damage, by overall weakening the plant and reducing yield, and indirect damage, by excreting honeydew, on which sooty mold grows, as well as transmission of several plant viruses. The widespread use of insecticides to control T. vaporariorum has resulted in developing resistance to the insecticides and affected human’s health and safety. The utilization of plant extract and elicitors is an environmentally safe method that is used in the control recently. Therefore, alternative control strategies are required to minimize the harmful effects of insecticides. In order to control this pest, environmentally friendly methods, especially of plant origin are recently considered by researchers. For this regard, the effect of some organic compounds including methanolic and n-hexanic extract of walnut’s husk or dill’s seeds and salicylic acid, individually and in combination with spirotetramat on population density of greenhouse whitefly’s nymphs and some secondary compounds of bean plant were investigated.Materials and methods: Seeds of common bean, Phaseulus vulgaris L. (Berloty cultivar) were sown and grown in 15-cm-plastic pots in a greenhouse at 25 ± 3°C, 50 ± 10% RH, and a natural photoperiod. For the experiments, potted bean plants at 6-8 leaf stage, highly infested with T. vaporariorum nymphs, were sprayed with 12 different treatments, including: (1) spirotetramat (SP), (2) methanolic extract of walnut husk (MW), (3) n-hexanic extract of walnut husk (NW), (4) methanolic extract of dill seed (MD), (5) n-hexanic extract of dill seed (ND, (6) salicylic acid (SA), (7) spirotetramat in combination with salicylic acid (SP+SA), (8) spirotetramat in combination with methanolic extract of dill seed (SP+MD), (9) spirotetramat in combination with methanolic extract of walnut husk (SP+MW), (10) spirotetramat in combination with n-hexanic extract of dill seed (SP+ND), (11) spirotetramat in combination with n-hexanic extract of walnut husk (SP+NW), and (12) water as a control (CO). After five days, the population density of T. vaporariorum nymphs on bean plants leaves was recorded. Furthermore, the effects of tested treatments on the total phenol and flavonoid contents of bean plants were evaluated. For this reason, dried leaves (5 g) from each treatment were used for the preparation of extracts. The total phenolics of the extracts were determined using the Folin - Ciocalteu reagent. Sample and standard readings were made using a spectrophotometer (Lambda 45-UV/Visible) at 765 nm against the reagent blank. Furthermore, the aluminum chloride colorimetric method was used for determination of the total flavonoid content of
{"title":"Effect of Different Organic and Chemical Compounds on Population Density of Trialeurodes vaporariorum Westwood and Some Secondary Metabolites of Bean Plant","authors":"M. Karamoozian, M. Yali, K. Ahmadi","doi":"10.22067/JPP.2021.68750.1009","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/JPP.2021.68750.1009","url":null,"abstract":"Introduction: Greenhouse whitefly, Trialeurodes vaporariorum Westwood (Hemiptera: Aleyrodidae), is a serious pest of a wide range of plants, such as common bean, cucumber, tomato, pepper, lettuce, etc, in both field and greenhouse production. It typically feeds on the underside of leaves, sucking phloem sap from the plant, which causes both direct damage, by overall weakening the plant and reducing yield, and indirect damage, by excreting honeydew, on which sooty mold grows, as well as transmission of several plant viruses. The widespread use of insecticides to control T. vaporariorum has resulted in developing resistance to the insecticides and affected human’s health and safety. The utilization of plant extract and elicitors is an environmentally safe method that is used in the control recently. Therefore, alternative control strategies are required to minimize the harmful effects of insecticides. In order to control this pest, environmentally friendly methods, especially of plant origin are recently considered by researchers. For this regard, the effect of some organic compounds including methanolic and n-hexanic extract of walnut’s husk or dill’s seeds and salicylic acid, individually and in combination with spirotetramat on population density of greenhouse whitefly’s nymphs and some secondary compounds of bean plant were investigated.Materials and methods: Seeds of common bean, Phaseulus vulgaris L. (Berloty cultivar) were sown and grown in 15-cm-plastic pots in a greenhouse at 25 ± 3°C, 50 ± 10% RH, and a natural photoperiod. For the experiments, potted bean plants at 6-8 leaf stage, highly infested with T. vaporariorum nymphs, were sprayed with 12 different treatments, including: (1) spirotetramat (SP), (2) methanolic extract of walnut husk (MW), (3) n-hexanic extract of walnut husk (NW), (4) methanolic extract of dill seed (MD), (5) n-hexanic extract of dill seed (ND, (6) salicylic acid (SA), (7) spirotetramat in combination with salicylic acid (SP+SA), (8) spirotetramat in combination with methanolic extract of dill seed (SP+MD), (9) spirotetramat in combination with methanolic extract of walnut husk (SP+MW), (10) spirotetramat in combination with n-hexanic extract of dill seed (SP+ND), (11) spirotetramat in combination with n-hexanic extract of walnut husk (SP+NW), and (12) water as a control (CO). After five days, the population density of T. vaporariorum nymphs on bean plants leaves was recorded. Furthermore, the effects of tested treatments on the total phenol and flavonoid contents of bean plants were evaluated. For this reason, dried leaves (5 g) from each treatment were used for the preparation of extracts. The total phenolics of the extracts were determined using the Folin - Ciocalteu reagent. Sample and standard readings were made using a spectrophotometer (Lambda 45-UV/Visible) at 765 nm against the reagent blank. Furthermore, the aluminum chloride colorimetric method was used for determination of the total flavonoid content of","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"82 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-07-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"76775174","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2021-06-15DOI: 10.22067/JPP.2021.67213.0
H. Charehgani, Saeidi Mahdi
Introduction: Plant-parasitic nematodes cause significant yield losses in a wide range of crops (Nicol et al. 2011). Root-knot nematodes (Meloidogyne spp.) are the most important plant-parasitic nematodes, because they widely distributed all around the world and have wide host range (Chapuis-Lardy et al. 2015). Chemical nematicide is one of the primary means of control for plant-parasitic nematodes. Due to negative impact of synthetic nematicides, it will be necessary to develop other management strategies for plant-parasitic nematodes which are safe for the environment and humans (Huang et al., 2016). Latest interest in organic farming lead to substitution for conventional nematicides by low-risk compounds such as natural products derived from plants (Oka et al. 2006). Also, biological control is an interesting option to control these nematodes (Mosahaneh et al. 2020). Effective microorganisms (EM®) consist of a mixture of live cultures of microorganisms such as photosynthetic bacteria, which they are reported to reduce the incidence of pathogenic microorganisms (Condor et al., 2007). Materials and Methods: In the present study, the aerial parts of the marigold (Tagetes erecta) were collected from Shiraz, Iran. Marigold leaves dried in shade and finely grinded using an electric grinder and a stock solution (10% w/v) was prepared. Seeds of tomato (cv. Early-Urbana) were sown in plastic pots containing 1500 g of a sterilized mixture of farm soil (sandy loam soil) and cow manure. The pots were kept under greenhouse conditions with 16:8 h light to dark photoperiod and 27 ± 4 °C. Four-leaf stage seedlings were soil-drenched (50 ml per plant) with EM® or a mixture of equal amount of EM®+ marigold leaf extract at the rate of 5, 10, 15 and 20% and simultaneously inoculated with a suspension of M. javanica (6000 eggs per pot). The experiment was carried out in a completely randomized design with five replications. Sixty days after nematode inoculation, plants were harvested and the vegetative indices including shoots length, shoot fresh and dry weight and root fresh weight and the nematode population indices including the number of eggs as described by Hussey and Barker (1973), number of galls and egg masses per root system as described by Taylor and Sasser (1978) and the number of second stage juveniles (J2s) in the pot were recorded. Finally, the reproduction factor calculated as described by Sasser and Taylor (1978). Data were subjected to one-way analysis of variance (ANOVA) for plant growth parameters and two-way ANOVA for nematode population indices using SAS 9.1 program (Statistical Analysis System Institute Inc., USA). Treatment means were compared using least significance differences (LSD) at p<0.01.Results and Discussion: Results showed that soil drenching of EM® and EM®+ marigold leaf extract increased the plant growth parameters on inoculated and non-inoculated plants as compared to control. The treatment with EM®+ marigold leaf extract at th
植物寄生线虫对多种作物造成重大产量损失(Nicol et al. 2011)。根结线虫(Meloidogyne spp.)是最重要的植物寄生线虫,因为它们在世界各地分布广泛,宿主范围广(Chapuis-Lardy et al. 2015)。化学杀线虫剂是防治植物寄生线虫的主要手段之一。由于合成杀线虫剂的负面影响,有必要制定对环境和人类安全的植物寄生线虫的其他管理策略(Huang et al., 2016)。最近对有机农业的兴趣导致用低风险化合物(如从植物中提取的天然产品)替代传统的杀线虫剂(Oka等,2006年)。此外,生物防治是控制这些线虫的一个有趣的选择(Mosahaneh et al. 2020)。有效微生物(EM®)由光合细菌等微生物的活培养物的混合物组成,据报道,它们可以减少病原微生物的发病率(Condor et al., 2007)。材料与方法:本研究采自伊朗设拉子地区万寿菊(Tagetes erecta)的地上部分。将万寿菊叶片在阴凉处晒干,用电磨机磨细,配制成原液(10% w/v)。番茄种子(cv。早期乌尔班纳(early urbana)种植在塑料罐中,罐中装有1500克农场土壤(沙质壤土)和牛粪的消毒混合物。盆栽置于温室条件下,明暗光照周期为16:8 h,温度为27±4℃。四叶期幼苗用EM®或等量EM®+万金菊叶提取物的混合物以5%、10%、15%和20%的比例浸土(每株50 ml),同时接种javanica菌悬液(每罐6000个卵)。试验采用完全随机设计,共5个重复。接种线虫60 d后,采收植株,记录幼苗的营养指标(芽长、茎鲜、干重、根鲜重)和线虫种群指标(Hussey and Barker(1973)描述的卵数、Taylor and Sasser(1978)描述的每个根系的虫瘿数和卵块数以及盆栽中第二阶段幼虫数)。最后,根据Sasser和Taylor(1978)的描述计算繁殖因子。采用SAS 9.1软件(Statistical analysis System Institute Inc., USA)对植物生长参数进行单因素方差分析,对线虫种群指数进行双因素方差分析。采用最小显著性差异(LSD)比较,p<0.01。结果与讨论:结果表明,与对照相比,EM®和EM®+万金菊叶提取物对接种和未接种植株的生长参数均有提高。EM®+金盏花叶提取物浓度为20%的处理效果最好,与未接种植株相比,未接种植株的茎长、茎鲜重和茎干重分别增加了33%、39%和11%。在接种植株的情况下,EM®+金盏花叶提取物浓度为20%的处理植株的茎长、茎鲜重、茎干重和根鲜重分别比接种对照植株高34、31、15%和11%。EM®+金盏花叶提取物在15%和20%的浓度下显著降低了植株根系的卵数、卵质量和繁殖因子。EM®+金盏花叶提取物浓度为20%时,与对照相比,每个根系的卵数、虫瘿数、卵质量和繁殖系数分别降低了28%、40%、37%和27%。EM®+万寿菊叶提取物浓度为20%时,番茄根系中卵细胞数量最少。它与其他治疗有显著差异,除EM®为20%。这些数据首次在伊朗得到,表明EM®可能在控制根结线虫方面具有实用价值。EM®与万金菊叶提取物混合施用对爪哇菊的防治效果优于单独施用EM®。本研究结果表明,等量EM®和金盏花叶提取物以20%的比例混合,可降低温室栽培番茄植株上javanica的繁殖率。
{"title":"Evaluation of Effective Microorganisms (EM®) against Root-Knot Nematode (Meloidogyne javanica) in Tomato","authors":"H. Charehgani, Saeidi Mahdi","doi":"10.22067/JPP.2021.67213.0","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/JPP.2021.67213.0","url":null,"abstract":"Introduction: Plant-parasitic nematodes cause significant yield losses in a wide range of crops (Nicol et al. 2011). Root-knot nematodes (Meloidogyne spp.) are the most important plant-parasitic nematodes, because they widely distributed all around the world and have wide host range (Chapuis-Lardy et al. 2015). Chemical nematicide is one of the primary means of control for plant-parasitic nematodes. Due to negative impact of synthetic nematicides, it will be necessary to develop other management strategies for plant-parasitic nematodes which are safe for the environment and humans (Huang et al., 2016). Latest interest in organic farming lead to substitution for conventional nematicides by low-risk compounds such as natural products derived from plants (Oka et al. 2006). Also, biological control is an interesting option to control these nematodes (Mosahaneh et al. 2020). Effective microorganisms (EM®) consist of a mixture of live cultures of microorganisms such as photosynthetic bacteria, which they are reported to reduce the incidence of pathogenic microorganisms (Condor et al., 2007). Materials and Methods: In the present study, the aerial parts of the marigold (Tagetes erecta) were collected from Shiraz, Iran. Marigold leaves dried in shade and finely grinded using an electric grinder and a stock solution (10% w/v) was prepared. Seeds of tomato (cv. Early-Urbana) were sown in plastic pots containing 1500 g of a sterilized mixture of farm soil (sandy loam soil) and cow manure. The pots were kept under greenhouse conditions with 16:8 h light to dark photoperiod and 27 ± 4 °C. Four-leaf stage seedlings were soil-drenched (50 ml per plant) with EM® or a mixture of equal amount of EM®+ marigold leaf extract at the rate of 5, 10, 15 and 20% and simultaneously inoculated with a suspension of M. javanica (6000 eggs per pot). The experiment was carried out in a completely randomized design with five replications. Sixty days after nematode inoculation, plants were harvested and the vegetative indices including shoots length, shoot fresh and dry weight and root fresh weight and the nematode population indices including the number of eggs as described by Hussey and Barker (1973), number of galls and egg masses per root system as described by Taylor and Sasser (1978) and the number of second stage juveniles (J2s) in the pot were recorded. Finally, the reproduction factor calculated as described by Sasser and Taylor (1978). Data were subjected to one-way analysis of variance (ANOVA) for plant growth parameters and two-way ANOVA for nematode population indices using SAS 9.1 program (Statistical Analysis System Institute Inc., USA). Treatment means were compared using least significance differences (LSD) at p<0.01.Results and Discussion: Results showed that soil drenching of EM® and EM®+ marigold leaf extract increased the plant growth parameters on inoculated and non-inoculated plants as compared to control. The treatment with EM®+ marigold leaf extract at th","PeriodicalId":16965,"journal":{"name":"Journal of Plant Protection","volume":"30 1","pages":""},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2021-06-15","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"72541206","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}