Pub Date : 2016-10-22DOI: 10.22038/IJOGI.2016.7993
F. Shaghaghi, Z. Abedian, Mohammad Forouhar, N. Asgharipour, H. Esmaily
Introduction: Job satisfaction is one of the most important factors related to human capital, which plays a significant role in individual and organizational outcomes. Midwives play a key role as an effective component of health care system to provide midwifery services into two vulnerable groups of society: mothers and children. So, this study was performed with aim to determine the effectiveness of well-being interventions on midwives' job satisfaction. Methods: This randomized clinical trial was conducted in 2015 on 60 midwives working at health centers in Mashhad. Research units were randomly assigned to two groups: control and intervention. Intervention including Seligman Well-Being Education was performed once a week for eight weeks, each session lasting 2 hours. They were asked to fulfill the following questionnaires before and after the intervention: Minnesota Satisfaction Questionnaire, Oxford Happiness Questionnaire (1989), Ryff Scale Psychological Well-Being(RSPWB 1995). Data were analyzed using statistical SPSS software (version 19) and Independent T-Test, Paired T-Test, Mann-Whitney, Wilcoxon and Chi-Square. Results: Job satisfaction mean scores of midwives were significantly different (P=0.008) in the beginning of the study (62.78 ± 11.14) and at the end of the study (78.82 ± 14.28) after the intervention. Also, there was a significant difference between two groups (control and intervention) in terms of job satisfaction after the intervention (P<0.001). Conclusion: Well-Being intervention is effective on job satisfaction of midwives.
{"title":"Effectiveness of well-being interventions on job satisfaction of midwives: a randomized clinical trial","authors":"F. Shaghaghi, Z. Abedian, Mohammad Forouhar, N. Asgharipour, H. Esmaily","doi":"10.22038/IJOGI.2016.7993","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.7993","url":null,"abstract":"Introduction: Job satisfaction is one of the most important factors related to human capital, which plays a significant role in individual and organizational outcomes. Midwives play a key role as an effective component of health care system to provide midwifery services into two vulnerable groups of society: mothers and children. So, this study was performed with aim to determine the effectiveness of well-being interventions on midwives' job satisfaction. Methods: This randomized clinical trial was conducted in 2015 on 60 midwives working at health centers in Mashhad. Research units were randomly assigned to two groups: control and intervention. Intervention including Seligman Well-Being Education was performed once a week for eight weeks, each session lasting 2 hours. They were asked to fulfill the following questionnaires before and after the intervention: Minnesota Satisfaction Questionnaire, Oxford Happiness Questionnaire (1989), Ryff Scale Psychological Well-Being(RSPWB 1995). Data were analyzed using statistical SPSS software (version 19) and Independent T-Test, Paired T-Test, Mann-Whitney, Wilcoxon and Chi-Square. Results: Job satisfaction mean scores of midwives were significantly different (P=0.008) in the beginning of the study (62.78 ± 11.14) and at the end of the study (78.82 ± 14.28) after the intervention. Also, there was a significant difference between two groups (control and intervention) in terms of job satisfaction after the intervention (P<0.001). Conclusion: Well-Being intervention is effective on job satisfaction of midwives.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"22 1","pages":"1-11"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-10-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"78954281","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-08-22DOI: 10.22038/IJOGI.2016.7665
G. Ozgoli, N. Borumandnia, F. Mojab, S. Minooee, شکوفه ترکاشوند
مقدمه: امروزه استفاده از روشهای غیر دارویی و طب مکمل به منظور کاهش درد و اضطراب زایمان رو به افزایش است، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه رایحه اسانس میخک و نعناع فلفلی بر شدت درد و اضطراب مرحله اول زایمان انجام شد. روشکار: این کارآزمایی بالینی در سال 1393 بر روی 126 نفر از زنان نخستزای مراجعه کننده به بیمارستان کمالی کرج به تفکیک در دو گروه میخک (63 نفر) و نعناع فلفلی (63 نفر) انجام گردید. رایحه درمانی از دیلاتاسیون 4-3 سانتیمتر آغاز شد. در گروه اول 2/0 میلیلیتر اسانس نعناع فلفلی و در گروه دوم 2/0 میلیلیتر اسانس میخک به گاز آغشته و به یقه لباس نمونهها متصل شد و هر نیم ساعت تجویز اسانس مربوطه تکرار شد. شدت درد در دیلاتاسیونهای 4-3، 7-5 و 10-8 سانتی متر و شدت اضطراب در دیلاتاسیونهای 4-3 و 10-8 سانتیمتر اندازهگیری شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه فردی و مامایی، اضطراب اسپیل برگر، چک لیست مشاهده معاینه و خطکش درد مکگیل بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمونهای تی مستقل، کای دو و من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: بعد از مداخله در گروه میخک در مقایسه با نعناع فلفلی در دو متغیر شدت درد و میزان اضطراب، تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (001/0>p). لازم به ذکر است که در هر دو گروه شدت درد در دیلاتاسیونهای 4-3، 7-5 و 10-8 کاهش یافت، ولی میزان کاهش شدت درد در گروه رایحه درمانی با میخک نسبت به اسانس نعناع فلفلی بیشتر بود. همچنین میزان اضطراب آشکار نیز در دیلاتاسیونهای 4-3 و 10-8 در هر دو گروه کاهش یافت، ولی میزان کاهش اضطراب در گروه رایحه درمانی با میخک نسبت به اسانس نعناع فلفلی بیشتر بود. نتیجهگیری: رایحه درمانی با اسانس میخک در مقایسه با نعناع فلفلی به میزان بیشتری باعث کاهش درد و سطح اضطراب هنگام زایمان میشود.
{"title":"Comparison of Peppermint and Clove essential oil aroma on pain intensity and anxiety at first stage of labor","authors":"G. Ozgoli, N. Borumandnia, F. Mojab, S. Minooee, شکوفه ترکاشوند","doi":"10.22038/IJOGI.2016.7665","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.7665","url":null,"abstract":"مقدمه: امروزه استفاده از روشهای غیر دارویی و طب مکمل به منظور کاهش درد و اضطراب زایمان رو به افزایش است، لذا مطالعه حاضر با هدف مقایسه رایحه اسانس میخک و نعناع فلفلی بر شدت درد و اضطراب مرحله اول زایمان انجام شد. \u0000روشکار: این کارآزمایی بالینی در سال 1393 بر روی 126 نفر از زنان نخستزای مراجعه کننده به بیمارستان کمالی کرج به تفکیک در دو گروه میخک (63 نفر) و نعناع فلفلی (63 نفر) انجام گردید. رایحه درمانی از دیلاتاسیون 4-3 سانتیمتر آغاز شد. در گروه اول 2/0 میلیلیتر اسانس نعناع فلفلی و در گروه دوم 2/0 میلیلیتر اسانس میخک به گاز آغشته و به یقه لباس نمونهها متصل شد و هر نیم ساعت تجویز اسانس مربوطه تکرار شد. شدت درد در دیلاتاسیونهای 4-3، 7-5 و 10-8 سانتی متر و شدت اضطراب در دیلاتاسیونهای 4-3 و 10-8 سانتیمتر اندازهگیری شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه فردی و مامایی، اضطراب اسپیل برگر، چک لیست مشاهده معاینه و خطکش درد مکگیل بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 18) و آزمونهای تی مستقل، کای دو و من ویتنی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. \u0000یافتهها: بعد از مداخله در گروه میخک در مقایسه با نعناع فلفلی در دو متغیر شدت درد و میزان اضطراب، تفاوت آماری معنیداری مشاهده شد (001/0>p). لازم به ذکر است که در هر دو گروه شدت درد در دیلاتاسیونهای 4-3، 7-5 و 10-8 کاهش یافت، ولی میزان کاهش شدت درد در گروه رایحه درمانی با میخک نسبت به اسانس نعناع فلفلی بیشتر بود. همچنین میزان اضطراب آشکار نیز در دیلاتاسیونهای 4-3 و 10-8 در هر دو گروه کاهش یافت، ولی میزان کاهش اضطراب در گروه رایحه درمانی با میخک نسبت به اسانس نعناع فلفلی بیشتر بود. \u0000نتیجهگیری: رایحه درمانی با اسانس میخک در مقایسه با نعناع فلفلی به میزان بیشتری باعث کاهش درد و سطح اضطراب هنگام زایمان میشود.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"35 1","pages":"1-11"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"78014500","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-08-22DOI: 10.22038/IJOGI.2016.7743
فاطمه سادات موسوی, ناهید گلمکانی, آزاده ساکی
مقدمه: شدت درد و اضطراب در همه افراد یکسان نیست، به عبارتی تجربه درد در افراد تحت تأثیر تجارب گذشته درد، اضطراب و انتظارات بیمار از تسکین درد میباشد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین درد بعد از سزارین با اضطراب قبل و بعد از جراحی انجام شد. روشکار: این مطالعه همبستگی در سال 1394 بر 101 زن مراجعهکننده به بیمارستان امالبنین (س) مشهد که تحت سزارین انتخابی قرار گرفتند، انجام شد. افراد با روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. جهت سنجش اضطراب قبل از عمل، 3-2 ساعت قبل از جراحی، بیماران پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر را تکمیل کردند. 5/2-5/1 ساعت پس از جراحی، اضطراب با پرسشنامه اشپیلبرگر و درد، با پرسشنامه کوتاه شده درد مکگیل و مقیاس دیداری درد ارزیابی شد. دادهها پس از گردآوری با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کایاسکوئر و همبستگی اسپیرمن و پیرسون با کنترل زمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: از 101 نفر مورد مطالعه، 67 نفر (4/66%) دارای اضطراب آشکار قبل از عمل متوسط و 64 نفر (4/63%) دارای اضطراب پنهان متوسط بودند و پس از عمل 53 نفر (5/52%) از بیماران درد متوسط و 78 نفر (2/77%) اضطراب آشکار متوسط داشتند. بین اضطراب آشکار (91/0=p، 01/0-=r) و پنهان (86/0=p، 018/0=r) قبل از عمل با درد پس از عمل ارتباط معناداری مشاهده نشد؛ اما بین اضطراب آشکار بعد از عمل و شدت درد ارتباط آماری معناداری وجود داشت (001/0=p، 32/0=r). نتیجهگیری: بین اضطراب پس از سزارین با درد ارتباط وجود دارد؛ بنابراین برای کاهش درد بیمار بهتر است راهکارهای کاهش اضطراب نیز مورد توجه قرار گیرد.
{"title":"The relationship between Postoperative Pain after Cesarean Section with Pre and Postoperative Anxiety","authors":"فاطمه سادات موسوی, ناهید گلمکانی, آزاده ساکی","doi":"10.22038/IJOGI.2016.7743","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.7743","url":null,"abstract":"مقدمه: شدت درد و اضطراب در همه افراد یکسان نیست، به عبارتی تجربه درد در افراد تحت تأثیر تجارب گذشته درد، اضطراب و انتظارات بیمار از تسکین درد میباشد. لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین درد بعد از سزارین با اضطراب قبل و بعد از جراحی انجام شد. روشکار: این مطالعه همبستگی در سال 1394 بر 101 زن مراجعهکننده به بیمارستان امالبنین (س) مشهد که تحت سزارین انتخابی قرار گرفتند، انجام شد. افراد با روش نمونهگیری آسان انتخاب شدند. جهت سنجش اضطراب قبل از عمل، 3-2 ساعت قبل از جراحی، بیماران پرسشنامه اضطراب اشپیلبرگر را تکمیل کردند. 5/2-5/1 ساعت پس از جراحی، اضطراب با پرسشنامه اشپیلبرگر و درد، با پرسشنامه کوتاه شده درد مکگیل و مقیاس دیداری درد ارزیابی شد. دادهها پس از گردآوری با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کایاسکوئر و همبستگی اسپیرمن و پیرسون با کنترل زمان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: از 101 نفر مورد مطالعه، 67 نفر (4/66%) دارای اضطراب آشکار قبل از عمل متوسط و 64 نفر (4/63%) دارای اضطراب پنهان متوسط بودند و پس از عمل 53 نفر (5/52%) از بیماران درد متوسط و 78 نفر (2/77%) اضطراب آشکار متوسط داشتند. بین اضطراب آشکار (91/0=p، 01/0-=r) و پنهان (86/0=p، 018/0=r) قبل از عمل با درد پس از عمل ارتباط معناداری مشاهده نشد؛ اما بین اضطراب آشکار بعد از عمل و شدت درد ارتباط آماری معناداری وجود داشت (001/0=p، 32/0=r). نتیجهگیری: بین اضطراب پس از سزارین با درد ارتباط وجود دارد؛ بنابراین برای کاهش درد بیمار بهتر است راهکارهای کاهش اضطراب نیز مورد توجه قرار گیرد.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"12 1","pages":"1-10"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-08-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"85693694","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-07-22DOI: 10.22038/ijogi.2016.7609
محمد مهدی کوشیار, محمدرضا نصیری, خدیجه نصیری
مقدمه: جهشهای ژنی BRCA1 و BRCA2 در سلولهای رده زایا، باعث خطر ابتلاء به سرطان پستان و تخمدان میشوند. ژنهای BRCA1 و BRCA2، عامل 20% از موارد سرطان پستان ارثی هستند. اکثریت جهشهای موجود در ژنهای BRCA1 و BRCA2 باعث اتمام زودرس پروتئین میشوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش جهشهای BRCA1/2 در ابتلاء به سرطان پستان و معرفی برخی جهشهای مرتبط با این ژنها انجام شد. روشکار: در این مطالعه مروری سیستماتیک اطلاعات مربوط به نقش ژنهای BRCA1/2 در ابتلاء به سرطان پستان از طریق جستجو در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Scopus، MedLine، Web of Science، Science Iranian Database و وب سایتهای مرتبط با موضوع مورد مطالعه با استفاده از کلید واژههایBRCA mutation، BRCA1، BRCA2، سرطان پستان و ایران جستجو شدند. بازه زمانی در انتخاب مقالات از سال 1990 الی 2015 بود. از بین مقالات، به 88 مقاله در متن استناد شد. در انتخاب مقالات بر ژنهای BRCA1 و BRCA2 و اهمیت آن در ابتلاء به سرطان پستان آنها توجه شد. یافتهها: این مقاله مروری اهمیت بیش از پیش شناسایی جهشهای ژنی ناقلین BRCA1 و BRCA2 را در جوامع مختلف و بهویژه ملی را نشان می دهد و لزوم برنامهریزی برای خانوادههایی با تاریخچه فامیلی سرطان پستان و همچنین غربالگری برای جهشهای این دو ژن در برنامههای بالینی کشور کاملا احساس می شود. نتیجه گیری: ژنهای BRCA1/2 اهمیت و تأثیر زیادی در بروز و پیشرفت سرطان پستان دارند و میتوان این ژنها را به عنوان شاخصهای مولکولی در تشخیص زودهنگام سرطان پستان در نظر گرفت.
{"title":"نقش ژنهای BRCA1 و BRCA2 در ابتلاء به سرطان پستان","authors":"محمد مهدی کوشیار, محمدرضا نصیری, خدیجه نصیری","doi":"10.22038/ijogi.2016.7609","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/ijogi.2016.7609","url":null,"abstract":"مقدمه: جهشهای ژنی BRCA1 و BRCA2 در سلولهای رده زایا، باعث خطر ابتلاء به سرطان پستان و تخمدان میشوند. ژنهای BRCA1 و BRCA2، عامل 20% از موارد سرطان پستان ارثی هستند. اکثریت جهشهای موجود در ژنهای BRCA1 و BRCA2 باعث اتمام زودرس پروتئین میشوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش جهشهای BRCA1/2 در ابتلاء به سرطان پستان و معرفی برخی جهشهای مرتبط با این ژنها انجام شد. روشکار: در این مطالعه مروری سیستماتیک اطلاعات مربوط به نقش ژنهای BRCA1/2 در ابتلاء به سرطان پستان از طریق جستجو در پایگاههای اطلاعاتیPubMed ، Scopus، MedLine، Web of Science، Science Iranian Database و وب سایتهای مرتبط با موضوع مورد مطالعه با استفاده از کلید واژههایBRCA mutation، BRCA1، BRCA2، سرطان پستان و ایران جستجو شدند. بازه زمانی در انتخاب مقالات از سال 1990 الی 2015 بود. از بین مقالات، به 88 مقاله در متن استناد شد. در انتخاب مقالات بر ژنهای BRCA1 و BRCA2 و اهمیت آن در ابتلاء به سرطان پستان آنها توجه شد. یافتهها: این مقاله مروری اهمیت بیش از پیش شناسایی جهشهای ژنی ناقلین BRCA1 و BRCA2 را در جوامع مختلف و بهویژه ملی را نشان می دهد و لزوم برنامهریزی برای خانوادههایی با تاریخچه فامیلی سرطان پستان و همچنین غربالگری برای جهشهای این دو ژن در برنامههای بالینی کشور کاملا احساس می شود. نتیجه گیری: ژنهای BRCA1/2 اهمیت و تأثیر زیادی در بروز و پیشرفت سرطان پستان دارند و میتوان این ژنها را به عنوان شاخصهای مولکولی در تشخیص زودهنگام سرطان پستان در نظر گرفت.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"39 1","pages":"25-38"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-07-22","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"82433132","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
مقدمه: ارزیابی علائم حیاتی در تعیین وضعیت سلامت بیماران بعد از عمل جراحی ضروری است. تغییر و دگرگونی در علائم حیاتی بیمار میتواند نشانه پاسخ بدن به استرسهای فیزیکی و روانی یا تغییر در عملکرد فیزیولوژیک بدن باشد. ماساژ درمانی به بهبود سیستم عصبی و قلبی عروقی کمک کرده و باعث ایجاد احساس خوب بودن، راحتی و آرامش بیمار می شود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ماساژ بر علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1392 بر روی 80 زن مراجعه کننده به بیمارستان امالبنین (س) شهر مشهد جهت انجام سزارین انجام گرفت. افراد به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مداخله مورد نظر که ماساژ دست و پا بود، توسط پژوهشگر به مدت 20 دقیقه بر روی دست و پاهای زنان بعد از عمل سزارین هر کدام به مدت 5 دقیقه در بخش جراحی زنان انجام گرفت. علائم حیاتی زنان با استفاده از فشارسنج جیوهای و شمارش نبض و تنفس، پیش و بلافاصله، 60 و 90 دقیقه بعد از مداخله اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کای اسکوئر، من ویتنی، تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون تی زوجی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: ماساژ دست و پا باعث بهبود معنیدار علائم حیاتی شد؛ به طوری که میانگین تعداد تنفس (03/0=p)، نبض (003/0=p) و فشارخون (02/0=p)، قبل و بعد از ماساژ (بلافاصله، 60 و 90 دقیقه ) اختلاف آماری معنیداری را نشان داد. نتیجهگیری: ماساژ دست و پا باعث بهبود علائم حیاتی زنان بعد از عمل سزارین میشود که میتواند حاکی از ایجاد آرامش و کاهش استرس در آنان باشد.
{"title":"Effect of Hand and Foot Massage on Vital Signs of women after caesarean section","authors":"معصومه کردی, مروارید ایرانی, حمیدرضا بهرامی, فاطمه غفاری سردشت","doi":"10.22038/IJOGI.2016.7397","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.7397","url":null,"abstract":"مقدمه: ارزیابی علائم حیاتی در تعیین وضعیت سلامت بیماران بعد از عمل جراحی ضروری است. تغییر و دگرگونی در علائم حیاتی بیمار میتواند نشانه پاسخ بدن به استرسهای فیزیکی و روانی یا تغییر در عملکرد فیزیولوژیک بدن باشد. ماساژ درمانی به بهبود سیستم عصبی و قلبی عروقی کمک کرده و باعث ایجاد احساس خوب بودن، راحتی و آرامش بیمار می شود. لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تأثیر ماساژ بر علائم حیاتی بیماران تحت جراحی سزارین انجام شد. روشکار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1392 بر روی 80 زن مراجعه کننده به بیمارستان امالبنین (س) شهر مشهد جهت انجام سزارین انجام گرفت. افراد به طور تصادفی به دو گروه مداخله و کنترل تقسیم شدند. مداخله مورد نظر که ماساژ دست و پا بود، توسط پژوهشگر به مدت 20 دقیقه بر روی دست و پاهای زنان بعد از عمل سزارین هر کدام به مدت 5 دقیقه در بخش جراحی زنان انجام گرفت. علائم حیاتی زنان با استفاده از فشارسنج جیوهای و شمارش نبض و تنفس، پیش و بلافاصله، 60 و 90 دقیقه بعد از مداخله اندازهگیری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای کای اسکوئر، من ویتنی، تحلیل واریانس با اندازهگیریهای مکرر و آزمون تی زوجی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: ماساژ دست و پا باعث بهبود معنیدار علائم حیاتی شد؛ به طوری که میانگین تعداد تنفس (03/0=p)، نبض (003/0=p) و فشارخون (02/0=p)، قبل و بعد از ماساژ (بلافاصله، 60 و 90 دقیقه ) اختلاف آماری معنیداری را نشان داد. نتیجهگیری: ماساژ دست و پا باعث بهبود علائم حیاتی زنان بعد از عمل سزارین میشود که میتواند حاکی از ایجاد آرامش و کاهش استرس در آنان باشد.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"55 1","pages":"8-15"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"79851078","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
مقدمه: دیابت بارداری یکی از مسائلی است که منجر به پیامدهای نامطلوب بارداری میشود. خودمراقبتی، اولین قدم برای کمک به بیماران جهت مدیریت بهتر بیماری شان است که یکی از عوامل مرتبط با آن، باور فرد به توانایی خود در انجام یک کار یا انطباق با یک موقعیت فشارزا (خودکارآمدی) است، لذا مطالعه حاضر با هدف پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت بارداری بر اساس باور فرد به توانایی خود (خودکارآمدی) انجام شد. روش کار: این مطالعه همبستگی پیشبینی کننده در سال 1394 بر روی 400 زن مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی و درمانگاههای مامایی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر مشهد انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، خودمراقبتی برگرفته از مقیاس خلاصه فعالیتهای خودمراقبتی (SDSCA) و خودکارآمدی پیرامون دیابت بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: 248 نفر (62%) از زنان مبتلا به دیابت بارداری، خودکارآمدی متوسط و 261 نفر (2/65%) خودمراقبتی متوسط داشتند. بر اساس نتایج آزمون پیرسون، بین خودکارآمدی با خودمراقبتی، همبستگی مستقیم و معنیداری وجود داشت (0001/0p<، 31/0=r). همچنین بر اساس مدل رگرسیون خطی عمومی، خودکارآمدی به عنوان متغیر پیشبینی کننده خودمراقبتی محسوب میشد (0001/0p<). نتیجهگیری: خودکارآمدی قادر به پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به دیابت بارداری میباشد. همچنین با توجه به رابطه خطی مستقیم بین این دو متغیر در این مطالعه و خودکارآمدی متوسط در زنان مبتلا به دیابت بارداری، ضروری است اهمیت مداخلات روانشناختی در درمان دیابت بارداری مورد تأکید قرار گیرد.
{"title":"Prediction of Self- care Behaviors of Women with Gestational Diabetes based on Belief of Person in own Ability (Self- Efficacy)","authors":"معصومه کردی, مه سیما بنائی, نگار اصغری پور, سید رضا مظلوم, فریده اخلاقی","doi":"10.22038/ijogi.2016.7277","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/ijogi.2016.7277","url":null,"abstract":"مقدمه: دیابت بارداری یکی از مسائلی است که منجر به پیامدهای نامطلوب بارداری میشود. خودمراقبتی، اولین قدم برای کمک به بیماران جهت مدیریت بهتر بیماری شان است که یکی از عوامل مرتبط با آن، باور فرد به توانایی خود در انجام یک کار یا انطباق با یک موقعیت فشارزا (خودکارآمدی) است، لذا مطالعه حاضر با هدف پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی زنان مبتلا به دیابت بارداری بر اساس باور فرد به توانایی خود (خودکارآمدی) انجام شد. روش کار: این مطالعه همبستگی پیشبینی کننده در سال 1394 بر روی 400 زن مبتلا به دیابت بارداری مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی و درمانگاههای مامایی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شهر مشهد انجام شد. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه اطلاعات فردی، خودمراقبتی برگرفته از مقیاس خلاصه فعالیتهای خودمراقبتی (SDSCA) و خودکارآمدی پیرامون دیابت بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمونهای آماری ضریب همبستگی پیرسون و مدل رگرسیون خطی انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: 248 نفر (62%) از زنان مبتلا به دیابت بارداری، خودکارآمدی متوسط و 261 نفر (2/65%) خودمراقبتی متوسط داشتند. بر اساس نتایج آزمون پیرسون، بین خودکارآمدی با خودمراقبتی، همبستگی مستقیم و معنیداری وجود داشت (0001/0p<، 31/0=r). همچنین بر اساس مدل رگرسیون خطی عمومی، خودکارآمدی به عنوان متغیر پیشبینی کننده خودمراقبتی محسوب میشد (0001/0p<). نتیجهگیری: خودکارآمدی قادر به پیشبینی رفتارهای خودمراقبتی در زنان مبتلا به دیابت بارداری میباشد. همچنین با توجه به رابطه خطی مستقیم بین این دو متغیر در این مطالعه و خودکارآمدی متوسط در زنان مبتلا به دیابت بارداری، ضروری است اهمیت مداخلات روانشناختی در درمان دیابت بارداری مورد تأکید قرار گیرد.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"10 1","pages":"6-17"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"88562522","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-05-21DOI: 10.22038/IJOGI.2016.7111
فاطمه زهرا کریمی, علی تقیپور, رباب لطیف نژاد رودسری, سیدعلی کیمیایی, سید رضا مظلوم, ملیحه امیریان
مقدمه: علی رغم اینکه زنان و مردان به یک میزان علت ناباروری میباشند، با این حال به دلیل تعصبات اجتماعی، ناباروری یک مشکل زنانه تلقی میشود و به همین دلیل نیز حتی در ناباروری با عامل مردانه، معمولا زنان با مسائل و مشکلات خانوادگی و اجتماعی بیشتری روبرو میباشند و بار اصلی ناباروری را به دوش میکشند، بنابراین شناخت مسائل و مشکلات آنان در این حوزه از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند پیامدهای اجتماعی این پدیده را بر روی زنان مشخص کند، لذا مطالعه حاضر با هدف تبیین آثار روانی - اجتماعی ناباروری مردانه در زنان ایرانی انجام شد. روش کار: این مطالعه با رویکرد کیفی و بر اساس تحلیل محتوایی مرسوم انجام شد. دادهها با انجام 30 مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق انفرادی جمعآوری شد. مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع از طریق نمونهگیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع اطلاعات از بین زنانی که همسران آنها نابارور بودند انتخاب شدند. تمام مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه تایپ گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار MAXqda و روش تحلیل محتوایی صورت گرفت. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها منجر به پدیدار شدن یک طبقه اصلی "درک تنشهای مربوط به خانواده و اجتماع" و 3 زیر طبقه "رفتارهای آزاردهنده خانواده و اطرافیان (شامل زیر زیرطبقات "تجسس و دخالت"، "دریافت برچسب و سرزنش"، "طرد شدن"، "مواجهه با باورهای نادرست خانواده و اطرافیان" و "احساس تبعیض رفتاری)"، "حضور در جمعیت های خاص" و "احساس فقدان حمایت اجتماعی" شد. نتیجهگیری: زنانی که همسرانشان نابارور است، تنشهای بسیاری را در ارتباطات اجتماعی خود تجربه میکنند. آنچه در این میان جای تأمل دارد این است که در ناباروری با عامل مردانه، مسئولیت ناباروری بر عهده زن گذاشته میشود و بچهدار نشدن او باعث بروز رفتارها و پندارهای منفی از طرف خانواده و جامعه میگردد که میتواند پیامدهای ناگواری برای زنان داشته باشد.
{"title":"آثار روانی - اجتماعی ناباروری مردانه در زنان ایرانی: یک مطالعه کیفی","authors":"فاطمه زهرا کریمی, علی تقیپور, رباب لطیف نژاد رودسری, سیدعلی کیمیایی, سید رضا مظلوم, ملیحه امیریان","doi":"10.22038/IJOGI.2016.7111","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.7111","url":null,"abstract":"مقدمه: علی رغم اینکه زنان و مردان به یک میزان علت ناباروری میباشند، با این حال به دلیل تعصبات اجتماعی، ناباروری یک مشکل زنانه تلقی میشود و به همین دلیل نیز حتی در ناباروری با عامل مردانه، معمولا زنان با مسائل و مشکلات خانوادگی و اجتماعی بیشتری روبرو میباشند و بار اصلی ناباروری را به دوش میکشند، بنابراین شناخت مسائل و مشکلات آنان در این حوزه از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند پیامدهای اجتماعی این پدیده را بر روی زنان مشخص کند، لذا مطالعه حاضر با هدف تبیین آثار روانی - اجتماعی ناباروری مردانه در زنان ایرانی انجام شد. روش کار: این مطالعه با رویکرد کیفی و بر اساس تحلیل محتوایی مرسوم انجام شد. دادهها با انجام 30 مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق انفرادی جمعآوری شد. مشارکتکنندگان با حداکثر تنوع از طریق نمونهگیری مبتنی بر هدف تا رسیدن به اشباع اطلاعات از بین زنانی که همسران آنها نابارور بودند انتخاب شدند. تمام مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه تایپ گردید. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار MAXqda و روش تحلیل محتوایی صورت گرفت. یافتهها: تجزیه و تحلیل دادهها منجر به پدیدار شدن یک طبقه اصلی \"درک تنشهای مربوط به خانواده و اجتماع\" و 3 زیر طبقه \"رفتارهای آزاردهنده خانواده و اطرافیان (شامل زیر زیرطبقات \"تجسس و دخالت\"، \"دریافت برچسب و سرزنش\"، \"طرد شدن\"، \"مواجهه با باورهای نادرست خانواده و اطرافیان\" و \"احساس تبعیض رفتاری)\"، \"حضور در جمعیت های خاص\" و \"احساس فقدان حمایت اجتماعی\" شد. نتیجهگیری: زنانی که همسرانشان نابارور است، تنشهای بسیاری را در ارتباطات اجتماعی خود تجربه میکنند. آنچه در این میان جای تأمل دارد این است که در ناباروری با عامل مردانه، مسئولیت ناباروری بر عهده زن گذاشته میشود و بچهدار نشدن او باعث بروز رفتارها و پندارهای منفی از طرف خانواده و جامعه میگردد که میتواند پیامدهای ناگواری برای زنان داشته باشد.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"61 1","pages":"20-32"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-05-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"86009666","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-04-20DOI: 10.22038/IJOGI.2016.6924
زهرا اکبری نسرکان, مهرداد فتحی
مقدمه: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) مهمترین علت عدم تخمکگذاری در جمعیت عمومی و در زنان نابارور میباشد. با تأکید به اهمیت سندرم تخمدان پلی کیستیک به عنوان یکی از علل نازایی و با توجه به ارتباط این سندرم با اختلالات هورمونی و متابولیکی، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 12 هفته تمرین هوازی بر ترکیب بدنی، توان هوازی و برخی از هورمونهای زنان نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک انجام شد. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1394 روی 20 زن نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به درمانگاه زنان ساکن شهرستان بجنورد انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفری مداخله و شاهد تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرینی، 12 هفته سه جلسهای تمرین هوازی را با شدت 65-40% ضربان قلب ذخیره بیشینه انجام دادند. پیش از شروع و پس از پایان مداخله تمرینی، سطوح هورمون های جنسی و ترکیب بدن جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 18) برای مقایسه میانگینهای درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از روش آزمون تی دانشجویی در گروه های همبسته و مستقل استفاده شد. میزان pکمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافته ها: در پایان دوره تمرینی وزن بدن و مقادیر هورمون لوتئینی کاهش و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معنیدار یافت (001/0=p). غلظت هورمون محرک تیروئیدی، هورمون محرک فولیکولی و پرولاکتین در پایان دوره تغییر معنیداری پیدا نکرد (05/0p>). همچنین پس از پایان مداخله تمرینی، تفاوت معنیداری در وزن، شاخص توده بدنی، مقادیر هورمون لوتئینی و حداکثر اکسیژن مصرفی بین دو گروه مشاهده شد (05/0p<). نتیجه گیری: با توجه به کاهش وزن و هورمون لوتئینی و افزایش مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی به دنبال تمرینات هوازی، میتوان از آن به عنوان یک شیوه درمانی غیردارویی جهت بهبودی بیماران مبتلا به سندرم پلیکیستیک استفاده کرد.
{"title":"تأثیر 12 هفته تمرین هوازی بر ترکیب بدنی، توان هوازی و برخی از هورمون های زنان نابارور دارای سندرم تخمدان پلیکیستیک","authors":"زهرا اکبری نسرکان, مهرداد فتحی","doi":"10.22038/IJOGI.2016.6924","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.6924","url":null,"abstract":"مقدمه: سندرم تخمدان پلی کیستیک (PCOS) مهمترین علت عدم تخمکگذاری در جمعیت عمومی و در زنان نابارور میباشد. با تأکید به اهمیت سندرم تخمدان پلی کیستیک به عنوان یکی از علل نازایی و با توجه به ارتباط این سندرم با اختلالات هورمونی و متابولیکی، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر 12 هفته تمرین هوازی بر ترکیب بدنی، توان هوازی و برخی از هورمونهای زنان نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک انجام شد. روش کار: این مطالعه کارآزمایی بالینی در سال 1394 روی 20 زن نابارور مبتلا به سندرم تخمدان پلی کیستیک مراجعه کننده به درمانگاه زنان ساکن شهرستان بجنورد انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه 10 نفری مداخله و شاهد تقسیم شدند. آزمودنیهای گروه تمرینی، 12 هفته سه جلسهای تمرین هوازی را با شدت 65-40% ضربان قلب ذخیره بیشینه انجام دادند. پیش از شروع و پس از پایان مداخله تمرینی، سطوح هورمون های جنسی و ترکیب بدن جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 18) برای مقایسه میانگینهای درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از روش آزمون تی دانشجویی در گروه های همبسته و مستقل استفاده شد. میزان pکمتر از 05/0 معنیدار در نظر گرفته شد. یافته ها: در پایان دوره تمرینی وزن بدن و مقادیر هورمون لوتئینی کاهش و حداکثر اکسیژن مصرفی افزایش معنیدار یافت (001/0=p). غلظت هورمون محرک تیروئیدی، هورمون محرک فولیکولی و پرولاکتین در پایان دوره تغییر معنیداری پیدا نکرد (05/0p>). همچنین پس از پایان مداخله تمرینی، تفاوت معنیداری در وزن، شاخص توده بدنی، مقادیر هورمون لوتئینی و حداکثر اکسیژن مصرفی بین دو گروه مشاهده شد (05/0p<). نتیجه گیری: با توجه به کاهش وزن و هورمون لوتئینی و افزایش مقادیر حداکثر اکسیژن مصرفی به دنبال تمرینات هوازی، میتوان از آن به عنوان یک شیوه درمانی غیردارویی جهت بهبودی بیماران مبتلا به سندرم پلیکیستیک استفاده کرد.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"39 1","pages":"1-10"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-04-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"82111855","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
مقدمه: سندرم متابولیک مجموعه ای از عوامل خطرساز برای ابتلاء به بیماری های قلبی- عروقی و دیابت نوع دوم محسوب می شود. شیوع چاقی و سندرم متابولیک در اکثر مناطق جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است و این عامل مهمی جهت افزایش مرگ و میر و عوارض و شیوع در کل جهان میباشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومتی) با و بدون مصرف کنسانتره انار بر شاخص های سندرم متابولیک زنان میانسال دارای اضافه وزن و چاق انجام شد. روش کار: این مطالعه کاربردی از نوع نیمه تجربی در سال 1394 بر روی 24 زن دارای اضافه وزن و چاق در مشهد انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفره تمرین ترکیبی (E) و تمرین ترکیبی+ مصرف کنسانتره انار (EPC) تقسیم شدند. تمرین هوازی با شدت 80-60% ضربان قلب بیشینه و تمرینات مقاومتی، کار با وزنه با شدت 80-60% یک تکرار بیشینه اجرا شد. نحوه مکمل دهی، مصرف روزانه 50 گرم کنسانتره انار بود. نمونههای خونی افراد جهت اندازه گیری گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین 24 ساعت پیش از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 20) و آزمون های شاپیرو ویلک، لون، تی وابسته و مستقل انجام شد. میزان p کمتر یا مساوی 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه E و EPC به طور معنی داری افزایش یافت (01/0>p)، اما تغییرات بین گروهی معنیدار نبود. تغییرات سطوح گلوکز و انسولین در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون معنادار بود (05/0>p)، اما تغییرات بین گروهی سطوح گلوکز و انسولین معنادار نبود (05/0 p)، اما تغییرات بین گروهی آنها معنادار نبود (05/0
{"title":"تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی با و بدون مصرف کنسانتره انار بر شاخص های سندرم متابولیک زنان میانسال دارای اضافه وزن و چاق","authors":"فاطمه صادق اقبالی, ناهید بیژه, سیدرضا عطارزاده حسینی","doi":"10.22038/IJOGI.2016.6834","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.6834","url":null,"abstract":"مقدمه: سندرم متابولیک مجموعه ای از عوامل خطرساز برای ابتلاء به بیماری های قلبی- عروقی و دیابت نوع دوم محسوب می شود. شیوع چاقی و سندرم متابولیک در اکثر مناطق جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه رو به افزایش است و این عامل مهمی جهت افزایش مرگ و میر و عوارض و شیوع در کل جهان میباشد، مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومتی) با و بدون مصرف کنسانتره انار بر شاخص های سندرم متابولیک زنان میانسال دارای اضافه وزن و چاق انجام شد. روش کار: این مطالعه کاربردی از نوع نیمه تجربی در سال 1394 بر روی 24 زن دارای اضافه وزن و چاق در مشهد انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفره تمرین ترکیبی (E) و تمرین ترکیبی+ مصرف کنسانتره انار (EPC) تقسیم شدند. تمرین هوازی با شدت 80-60% ضربان قلب بیشینه و تمرینات مقاومتی، کار با وزنه با شدت 80-60% یک تکرار بیشینه اجرا شد. نحوه مکمل دهی، مصرف روزانه 50 گرم کنسانتره انار بود. نمونههای خونی افراد جهت اندازه گیری گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین 24 ساعت پیش از شروع تمرینات و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین جمعآوری شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS(نسخه 20) و آزمون های شاپیرو ویلک، لون، تی وابسته و مستقل انجام شد. میزان p کمتر یا مساوی 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: حداکثر اکسیژن مصرفی در هر دو گروه E و EPC به طور معنی داری افزایش یافت (01/0>p)، اما تغییرات بین گروهی معنیدار نبود. تغییرات سطوح گلوکز و انسولین در هر دو گروه نسبت به پیش آزمون معنادار بود (05/0>p)، اما تغییرات بین گروهی سطوح گلوکز و انسولین معنادار نبود (05/0 p)، اما تغییرات بین گروهی آنها معنادار نبود (05/0<p). نتیجهگیری: هشت هفته تمرین ترکیبی (هوازی- مقاومتی) به همراه مصرف کنسانتره انار میتواند مقدار گلوکز، انسولین و مقاومت به انسولین را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه میتواند در بهبود شاخصهای سندرم متابولیک و استقامت قلبی و تنفسی مفید واقع شود.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"18 1","pages":"16-24"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-03-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"75998349","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-02-20DOI: 10.22038/IJOGI.2016.6723
سمانه حداد مهرجردی, مهتاب معظمی, فاطمه تارا
مقدمه: کمردرد در طول بارداری وضعیتی معمول است که اغلب به عنوان مشکلی غیر قابل اجتناب در نظر گرفته میشود. یکی از روش های کاهش آن و افزایش قدرت و انعطاف بدنی، تمرینات ورزشی است. تمرینات فیزیوبال نیز یکی از تمرینات ورزشی است، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر یک دوره تمرین منتخب فیزیوبال بر کمردرد، لوردوز و عملکرد (قدرت و انعطافپذیری) ناحیه کمری، خاجی زنان باردار انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه شبه تجربی و از حیث هدف کاربردی است که در سال 1394 بر روی 18 زن باردار سالم (ماه 8-5 حاملگی) با دامنه سنی 35-20 سال و دارای درجات مشخصی از کمردرد که به درمانگاه زنان واقع در بیمارستان امالبنین (س) شهر مشهد مراجعه کرده بودند، انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل کمردرد، لوردوز، قدرت عضلات کمری و انعطاف جانبی بود. تمرینات فیزیوبال به مدت 21 جلسه، 3 روز در هفته و هر جلسه 45-30 دقیقه به طول انجامید که شامل 10-5 دقیقه گرم کردن در ابتدا بود و بعد از آن به هر کدام از شرکتکنندگان یک توپ اختصاص داده شد و دستورالعمل فیزیوبال مورد نظر انجام شد. شدت تمرینات بر اساس اصل اضافه بار و بر اساس تواناییهای فردی زنان باردار افزایش یافت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، لون، تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. میزان pکمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: بر اساس یافته های تحقیق تمرینات فیزیوبال باعث کاهش در میزان درد کمر زنان باردار شد (020/0=p)، همچنین قدرت نیز به میزان قابل توجهی افزایش داشت (000/0=p) اما بر میزان لوردوز (072/0=p) و انعطاف جانبی کمر تأثیری نداشت (11/0=p). نتیجه گیری: تمرینات منتخب فیزیوبال در دوران بارداری میتواند روشی مؤثر برای افزایش قدرت عضلات کمری - خاجی و کاهش کمردرد زنان باردار باشد. اما نمی تواند بر میزان لوردوز مؤثر باشد، چرا که با پیشرفت بارداری افزایش وزن نیز بیشتر میشود و به نظر می رسد که افزایش وزن دلیل اصلی لوردوز باشد. همچنین انجام تمرینات فیزیوبال تأثیر قابل ملاحظهای در انعطاف جانبی عضلات کمری - خاجی ندارد.
{"title":"تأثیر تمرینات منتخب فیزیوبال بر میزان کمردرد، لوردوز، قدرت و انعطاف پذیری زنان باردار","authors":"سمانه حداد مهرجردی, مهتاب معظمی, فاطمه تارا","doi":"10.22038/IJOGI.2016.6723","DOIUrl":"https://doi.org/10.22038/IJOGI.2016.6723","url":null,"abstract":"مقدمه: کمردرد در طول بارداری وضعیتی معمول است که اغلب به عنوان مشکلی غیر قابل اجتناب در نظر گرفته میشود. یکی از روش های کاهش آن و افزایش قدرت و انعطاف بدنی، تمرینات ورزشی است. تمرینات فیزیوبال نیز یکی از تمرینات ورزشی است، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر یک دوره تمرین منتخب فیزیوبال بر کمردرد، لوردوز و عملکرد (قدرت و انعطافپذیری) ناحیه کمری، خاجی زنان باردار انجام شد. روش کار: مطالعه حاضر یک مطالعه شبه تجربی و از حیث هدف کاربردی است که در سال 1394 بر روی 18 زن باردار سالم (ماه 8-5 حاملگی) با دامنه سنی 35-20 سال و دارای درجات مشخصی از کمردرد که به درمانگاه زنان واقع در بیمارستان امالبنین (س) شهر مشهد مراجعه کرده بودند، انجام شد. متغیرهای مورد بررسی شامل کمردرد، لوردوز، قدرت عضلات کمری و انعطاف جانبی بود. تمرینات فیزیوبال به مدت 21 جلسه، 3 روز در هفته و هر جلسه 45-30 دقیقه به طول انجامید که شامل 10-5 دقیقه گرم کردن در ابتدا بود و بعد از آن به هر کدام از شرکتکنندگان یک توپ اختصاص داده شد و دستورالعمل فیزیوبال مورد نظر انجام شد. شدت تمرینات بر اساس اصل اضافه بار و بر اساس تواناییهای فردی زنان باردار افزایش یافت. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 19) و آزمون های کولموگروف - اسمیرنوف، لون، تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر و آزمون تحلیل کواریانس انجام شد. میزان pکمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد. یافتهها: بر اساس یافته های تحقیق تمرینات فیزیوبال باعث کاهش در میزان درد کمر زنان باردار شد (020/0=p)، همچنین قدرت نیز به میزان قابل توجهی افزایش داشت (000/0=p) اما بر میزان لوردوز (072/0=p) و انعطاف جانبی کمر تأثیری نداشت (11/0=p). نتیجه گیری: تمرینات منتخب فیزیوبال در دوران بارداری میتواند روشی مؤثر برای افزایش قدرت عضلات کمری - خاجی و کاهش کمردرد زنان باردار باشد. اما نمی تواند بر میزان لوردوز مؤثر باشد، چرا که با پیشرفت بارداری افزایش وزن نیز بیشتر میشود و به نظر می رسد که افزایش وزن دلیل اصلی لوردوز باشد. همچنین انجام تمرینات فیزیوبال تأثیر قابل ملاحظهای در انعطاف جانبی عضلات کمری - خاجی ندارد.","PeriodicalId":39154,"journal":{"name":"Iranian Journal of Obstetrics, Gynecology and Infertility","volume":"28 1","pages":"20-31"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-02-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"86103920","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}