Pub Date : 2016-11-21DOI: 10.22067/IFSTRJ.V12I5.41416
آرش کوچکی, عبدالله همتیان سورکی, محمد الهی, سیدمحمدعلی رضوی
در این پژوهش تاثیر شرایط استخراج شامل زمان، نسبت حلال به آرد جو و pH بر ویژگیهای فیزیکوشیمایی، رفتار جریان، پایدارکنندگی کف و امولسیون و رنگ بتاگلوکان استخراج شده از دانه جو بدون پوشینه رقم لوت توسط طرح مرکب مرکزی و به روش سطح پاسخ تعیین گردید. نتایج تجزیه و تحلیل آماری و ضرایب مدلها نشان داد که مدت زمان استخراج، نسبت حلال به آرد جو و pH اثر معنیداری بر بازدهی و خلوص بتاگلوکان، پایداری کف و امولسیون، ضریب قوام (k)، شاخص رفتار جریان (n) و مولفه های رنگیL*، a* و b* داشت. افزایش زمان استخراج و نسبت حلال به آرد جو اثر مطلوبی بر بازدهی و خلوص بتاگلوکان استخراج شده گذاشت که این امر خود موجب بهبود خاصیت قوامدهندگی و ویژگیهای رفتار جریان آن شد. از طرفی با افزایش قدرت قوامدهندگی بتاگلوکان، توانایی پایدارکنندگی سیستمهای کف و امولسیون نیز افزایش یافت. افزایش pH موجب کاهش بازدهی استخراج و افزایش خلوص بتاگلوکان گردید. بهترین شرایط استخراج زمانی حاصل شد که زمان استخراج 90 دقیقه، نسبت حلال به آرد جو 10 به 1 و pH، 33/7 بود. در این نقطه بهینه، بازدهی استخراج، 12/4 درصد؛ خلوص، 11/69 درصد؛ پایداری کف، 95/86 درصد؛ پایداری امولسیون، 77/88 درصد؛ ضریب قوام، Pa.sn 51/1؛ شاخص رفتار جریان، 62/0؛ L*، 42/73 ؛ a*، 81/0 و b*، 72/8 بود.
{"title":"بهینهیابی شرایط استخراج آبی بتاگلوکان از جو بدون پوشینه رقم لوت به روش سطح پاسخ","authors":"آرش کوچکی, عبدالله همتیان سورکی, محمد الهی, سیدمحمدعلی رضوی","doi":"10.22067/IFSTRJ.V12I5.41416","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V12I5.41416","url":null,"abstract":"در این پژوهش تاثیر شرایط استخراج شامل زمان، نسبت حلال به آرد جو و pH بر ویژگیهای فیزیکوشیمایی، رفتار جریان، پایدارکنندگی کف و امولسیون و رنگ بتاگلوکان استخراج شده از دانه جو بدون پوشینه رقم لوت توسط طرح مرکب مرکزی و به روش سطح پاسخ تعیین گردید. نتایج تجزیه و تحلیل آماری و ضرایب مدلها نشان داد که مدت زمان استخراج، نسبت حلال به آرد جو و pH اثر معنیداری بر بازدهی و خلوص بتاگلوکان، پایداری کف و امولسیون، ضریب قوام (k)، شاخص رفتار جریان (n) و مولفه های رنگیL*، a* و b* داشت. افزایش زمان استخراج و نسبت حلال به آرد جو اثر مطلوبی بر بازدهی و خلوص بتاگلوکان استخراج شده گذاشت که این امر خود موجب بهبود خاصیت قوامدهندگی و ویژگیهای رفتار جریان آن شد. از طرفی با افزایش قدرت قوامدهندگی بتاگلوکان، توانایی پایدارکنندگی سیستمهای کف و امولسیون نیز افزایش یافت. افزایش pH موجب کاهش بازدهی استخراج و افزایش خلوص بتاگلوکان گردید. بهترین شرایط استخراج زمانی حاصل شد که زمان استخراج 90 دقیقه، نسبت حلال به آرد جو 10 به 1 و pH، 33/7 بود. در این نقطه بهینه، بازدهی استخراج، 12/4 درصد؛ خلوص، 11/69 درصد؛ پایداری کف، 95/86 درصد؛ پایداری امولسیون، 77/88 درصد؛ ضریب قوام، Pa.sn 51/1؛ شاخص رفتار جریان، 62/0؛ L*، 42/73 ؛ a*، 81/0 و b*، 72/8 بود.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"12 1","pages":"572-587"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-11-21","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68570455","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-11-12DOI: 10.22067/IFSTRJ.V12I4.48271
حامد مهدویان مهر, آرش کوچکی, محبت محبی
هدف این پژوهش، ارزیابی اثر جایگزینی صمغ قدومه شهری (5/0 و1 درصد) و ایزوله پروتئین سویا (2 و4 درصد) بهعنوان بخشی از آرد گندم، بر ویژگیهای جریانی خمیرآبه، میزان جذب پوشش و پارامترهای سینتیک انتقال جرم ناگت مرغ طی سرخ کردن عمیق، در دماهای 150،170و 190 درجه سانتیگراد و دورههای زمانی صفر، 1، 2، 3، 4 و5 دقیقه میباشد. صمغ قدومه شهری اثر بیشتری بر افزایش ویسکوزیته ظاهری نسبت به ایزوله پروتئین سویا داشت. تمامی نمونه ها رفتارغیرنیوتنی، شلشونده با برش داشتند (521/0≥n) و به خوبی با مدل قانون توان برازش شدند (994/0R2≥). جذب پوشش بر سطح ماده غذایی بطور معنیداری تحت تاثیر ثابت قوام خمیرآبه قرار داشت. بیشترین مقادیر سرعت دفع رطوبت و ضریب نفوذ مؤثر برای ناگتهای پوششدار شده با خمیرآبه شاهد، بدست آمد. ضریب نفوذ مؤثر با افزودن ایزوله پروتئین سویا و صمغ قدومه شهری به ترتیب m2/s 8- 10 ×46/5 -55/3 با ضریب تبین 85/0-95/0و m2/s 8-10×32/5 - 38/3 با ضریب تبین 88/0-93/0کاهش یافت. دامنه انرژی فعالسازی برای حذف رطوبت و جذب روغن نمونه شاهد بین (kJ/mol) 79/10 و (kJ/mol) 91/7- ، در نمونههایی پوششدار شده حاوی ایزوله پروتئین سویا بین (KJ/mol) 37/13- 64/17و (KJ/mol) 90/5- تا 18/9- و در نمونه های حاوی صمغ قدومه شهری به ترتیب بین(kJ/mol) 9/11 -7/14و (KJ/mol) 56/7- تا 30/10- به دست آمد.
{"title":"مدل سازی سینتیک انتقال جرم طی فرایند سرخ کردن عمیق ناگت مرغ پوشش داده شده با خمیرآبه حاوی صمغ قدومه شهری و ایزوله پروتئین سویا","authors":"حامد مهدویان مهر, آرش کوچکی, محبت محبی","doi":"10.22067/IFSTRJ.V12I4.48271","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V12I4.48271","url":null,"abstract":"هدف این پژوهش، ارزیابی اثر جایگزینی صمغ قدومه شهری (5/0 و1 درصد) و ایزوله پروتئین سویا (2 و4 درصد) بهعنوان بخشی از آرد گندم، بر ویژگیهای جریانی خمیرآبه، میزان جذب پوشش و پارامترهای سینتیک انتقال جرم ناگت مرغ طی سرخ کردن عمیق، در دماهای 150،170و 190 درجه سانتیگراد و دورههای زمانی صفر، 1، 2، 3، 4 و5 دقیقه میباشد. صمغ قدومه شهری اثر بیشتری بر افزایش ویسکوزیته ظاهری نسبت به ایزوله پروتئین سویا داشت. تمامی نمونه ها رفتارغیرنیوتنی، شلشونده با برش داشتند (521/0≥n) و به خوبی با مدل قانون توان برازش شدند (994/0R2≥). جذب پوشش بر سطح ماده غذایی بطور معنیداری تحت تاثیر ثابت قوام خمیرآبه قرار داشت. بیشترین مقادیر سرعت دفع رطوبت و ضریب نفوذ مؤثر برای ناگتهای پوششدار شده با خمیرآبه شاهد، بدست آمد. ضریب نفوذ مؤثر با افزودن ایزوله پروتئین سویا و صمغ قدومه شهری به ترتیب m2/s 8- 10 ×46/5 -55/3 با ضریب تبین 85/0-95/0و m2/s 8-10×32/5 - 38/3 با ضریب تبین 88/0-93/0کاهش یافت. دامنه انرژی فعالسازی برای حذف رطوبت و جذب روغن نمونه شاهد بین (kJ/mol) 79/10 و (kJ/mol) 91/7- ، در نمونههایی پوششدار شده حاوی ایزوله پروتئین سویا بین (KJ/mol) 37/13- 64/17و (KJ/mol) 90/5- تا 18/9- و در نمونه های حاوی صمغ قدومه شهری به ترتیب بین(kJ/mol) 9/11 -7/14و (KJ/mol) 56/7- تا 30/10- به دست آمد.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"12 1","pages":"512-525"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-11-12","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68570235","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-08-11DOI: 10.22067/IFSTRJ.V12I5.51185
Sara Rrahbaran, A. Aarabi
در این پژوهش استخراج فیبر از سبوس برنج در حضور هیدروکسیدسدیم بهعنوان یک محیط قلیاییو در ظرف واکنش تحت فشار انجام گرفت. روش سطح پاسخ در قالب طرح مرکب مرکزی برای دستیابی یک مدل بر اساس سه متغیر شامل زمان X1))، دما X2)) و غلظت پراکسیدهیدروژن (X3) از نظر مقدار فیبر استخراج شده، ظرفیت اتصال باآب و ظرفیت اتصال با چربی فیبر تولیدی ارزیابیگردید. شرایط بهینه برای تولید حداکثر مقدار فیبر استخراج شده در زمان 35 دقیقه، دمای 6/99 درجه سلسیوس و غلظت پراکسید هیدروژن 4/13 درصد و تولید 83/13 درصدفیبر ازسبوس برنج حاصل گردید. نتایج نشان داد که دمای فرایند بهعنوان فاکتور کلیدی بیشترین تاثیررا بر استخراج فیبر و ظرفیت اتصال با چربی فیبر داشت و هیچکدام از پارامترهابر ظرفیت اتصال با آب فیبرتاثیرمعنیداری نداشت(p<0.05).
{"title":"Optimization of alkaline fiber extraction from rice bran using response surface methodology","authors":"Sara Rrahbaran, A. Aarabi","doi":"10.22067/IFSTRJ.V12I5.51185","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V12I5.51185","url":null,"abstract":"در این پژوهش استخراج فیبر از سبوس برنج در حضور هیدروکسیدسدیم بهعنوان یک محیط قلیاییو در ظرف واکنش تحت فشار انجام گرفت. روش سطح پاسخ در قالب طرح مرکب مرکزی برای دستیابی یک مدل بر اساس سه متغیر شامل زمان X1))، دما X2)) و غلظت پراکسیدهیدروژن (X3) از نظر مقدار فیبر استخراج شده، ظرفیت اتصال باآب و ظرفیت اتصال با چربی فیبر تولیدی ارزیابیگردید. شرایط بهینه برای تولید حداکثر مقدار فیبر استخراج شده در زمان 35 دقیقه، دمای 6/99 درجه سلسیوس و غلظت پراکسید هیدروژن 4/13 درصد و تولید 83/13 درصدفیبر ازسبوس برنج حاصل گردید. نتایج نشان داد که دمای فرایند بهعنوان فاکتور کلیدی بیشترین تاثیررا بر استخراج فیبر و ظرفیت اتصال با چربی فیبر داشت و هیچکدام از پارامترهابر ظرفیت اتصال با آب فیبرتاثیرمعنیداری نداشت(p<0.05).","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"12 1","pages":"696-705"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-08-11","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68570906","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-08-11DOI: 10.22067/ifstrj.v1395i0.53025
Hamid Bakhshabadi, M. Rostami, M. Moghimi, A. Bojmehrani, A. B. Bahalkeh, N. Toorani
مرسومترین روشهای استخراج روغن از دانههای روغنی، استفاده از پرس و حلال میباشد. در پژوهش حاضر، تاثیر درجه حرارت پخت (70، 80 و 90 درجه سانتیگراد) و رطوبت دانههای خروجی از دیگ پخت (7، 5/7 و 8 درصد) بر برخی از خصوصیات شیمیایی روغن آفتابگردان از جمله میزان مواد ریز نامحلول در روغن، اسیدیته، میزان رطوبت، پروتئین و روغن کنجاله بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری و بهینهسازی فرایند به روش سطح پاسخ انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش درجه حرارت پخت میزان مواد ریز نامحلول و اسیدیته روغن افزایش ولی میزان رطوبت و روغن در کنجاله کاهش یافت. با افزایش میزان رطوبت دانههای خروجی از دیگ پخت از میزان مواد ریز نامحلول روغن کاسته ولی بر میزان اسیدیته روغن افزوده شد. با توجه به نتایج بهینهسازی فرایند میتوان بیان نمود که اعمال شرایط دمایی در حدود 70 سانتیگراد و با رطوبت 73/7 و 65/7 درصد دانههای خروجی از دیگ پخت منجر به تولید محصولی با حداقل میزان اسیدیته و مواد ریز نامحلول در روغن و کنجالهایی با کمترین میزان روغن گردید.
{"title":"Optimizing the operating parameters of cooker during oil extraction and production of sunflower meal on an industrial scale","authors":"Hamid Bakhshabadi, M. Rostami, M. Moghimi, A. Bojmehrani, A. B. Bahalkeh, N. Toorani","doi":"10.22067/ifstrj.v1395i0.53025","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/ifstrj.v1395i0.53025","url":null,"abstract":"مرسومترین روشهای استخراج روغن از دانههای روغنی، استفاده از پرس و حلال میباشد. در پژوهش حاضر، تاثیر درجه حرارت پخت (70، 80 و 90 درجه سانتیگراد) و رطوبت دانههای خروجی از دیگ پخت (7، 5/7 و 8 درصد) بر برخی از خصوصیات شیمیایی روغن آفتابگردان از جمله میزان مواد ریز نامحلول در روغن، اسیدیته، میزان رطوبت، پروتئین و روغن کنجاله بررسی شد. تجزیه و تحلیل آماری و بهینهسازی فرایند به روش سطح پاسخ انجام شد. نتایج نشان داد که با افزایش درجه حرارت پخت میزان مواد ریز نامحلول و اسیدیته روغن افزایش ولی میزان رطوبت و روغن در کنجاله کاهش یافت. با افزایش میزان رطوبت دانههای خروجی از دیگ پخت از میزان مواد ریز نامحلول روغن کاسته ولی بر میزان اسیدیته روغن افزوده شد. با توجه به نتایج بهینهسازی فرایند میتوان بیان نمود که اعمال شرایط دمایی در حدود 70 سانتیگراد و با رطوبت 73/7 و 65/7 درصد دانههای خروجی از دیگ پخت منجر به تولید محصولی با حداقل میزان اسیدیته و مواد ریز نامحلول در روغن و کنجالهایی با کمترین میزان روغن گردید.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"45 1","pages":"27-37"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-08-11","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68576713","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-07-20DOI: 10.22067/ifstrj.v1395i0.50694
زهرا نجفی, سارا موحد, حسین احمدی چناربن
در تحقیق حاضر کاربرد فیبر پرتقال بهمنظور بهبود ساختار و خواص تغذیهای کیک مافین با فرمولاسیونی جدید مورد مطالعه قرار گرفت. در این راستا از فیبر پرتقال در سه سطح (5/0، 1 و 2 درصد) ، با کاهش 25 درصدی روغن و تخم مرغ، در فرآیند تولید کیک مافین استفاده شد. با توجه به نتایج بیشترین میزان ویسکوزیته و دانسیته به ترتیب به تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال و شاهد (فاقد فیبر پرتقال) تعلق داشت. بیشترین درصد رطوبت، خاکستر و فیبر برای تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال و کمترین آنها برای تیمار شاهد بهدست آمد. همچنین بیشترین مقدار pH در تیمار شاهد و کمترین مقدار آن در تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال مشاهده گردید. همچنین با توجه به نتایج آزمون بیاتی به هر دو روش حسی و دستگاهی و در فواصل زمانی 24، 48 و 72 ساعت پس از پخت و در تمامی بازه های زمانی، تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال از بالاترین امتیاز تازگی و تیمارهای حاوی 1 درصد فیبر پرتقال ، 5/0 درصد فیبر پرتقال و شاهد بهترتیب از کمترین امتیاز برخوردار بودند. قابل توجه اینکه نمونهی شاهد در کلیه زمانها بیشترین میزان بیاتی را دارا بود. از سوی دیگر با توجه به نتایج ارزیابی حسی، تیمار حاوی 5/0 درصد فیبر پرتقال بهعنوان بهترین تیمار معرفی گردید و دارای بیشترین امتیاز و بالاترین سطح پذیرش از نظر مصرفکنندگان بود.
{"title":"تاثیرجایگزینی فیبر پرتقال با روغن و تخم مرغ بر خصوصیات فیزیکو شیمیایی و ارگانولپتیک مافین","authors":"زهرا نجفی, سارا موحد, حسین احمدی چناربن","doi":"10.22067/ifstrj.v1395i0.50694","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/ifstrj.v1395i0.50694","url":null,"abstract":"در تحقیق حاضر کاربرد فیبر پرتقال بهمنظور بهبود ساختار و خواص تغذیهای کیک مافین با فرمولاسیونی جدید مورد مطالعه قرار گرفت. در این راستا از فیبر پرتقال در سه سطح (5/0، 1 و 2 درصد) ، با کاهش 25 درصدی روغن و تخم مرغ، در فرآیند تولید کیک مافین استفاده شد. با توجه به نتایج بیشترین میزان ویسکوزیته و دانسیته به ترتیب به تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال و شاهد (فاقد فیبر پرتقال) تعلق داشت. بیشترین درصد رطوبت، خاکستر و فیبر برای تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال و کمترین آنها برای تیمار شاهد بهدست آمد. همچنین بیشترین مقدار pH در تیمار شاهد و کمترین مقدار آن در تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال مشاهده گردید. همچنین با توجه به نتایج آزمون بیاتی به هر دو روش حسی و دستگاهی و در فواصل زمانی 24، 48 و 72 ساعت پس از پخت و در تمامی بازه های زمانی، تیمار حاوی 2 درصد فیبر پرتقال از بالاترین امتیاز تازگی و تیمارهای حاوی 1 درصد فیبر پرتقال ، 5/0 درصد فیبر پرتقال و شاهد بهترتیب از کمترین امتیاز برخوردار بودند. قابل توجه اینکه نمونهی شاهد در کلیه زمانها بیشترین میزان بیاتی را دارا بود. از سوی دیگر با توجه به نتایج ارزیابی حسی، تیمار حاوی 5/0 درصد فیبر پرتقال بهعنوان بهترین تیمار معرفی گردید و دارای بیشترین امتیاز و بالاترین سطح پذیرش از نظر مصرفکنندگان بود.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"13 1","pages":"458-468"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-07-20","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68575511","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Introduction: Proteins are widely used in food industry because it has functional properties such as formation and stabilization of foam systems. These molecules had surface-active properties. They rapidly adsorb at interface during the foaming processes and form a film around gas bubbles. The bulk properties has important role in the stabilization foam system. It has been shown that protein adsorption is influenced by molecular properties, such as size, shape, surface hydrophobicity, conformation, and charge and conditions in the bulk solution, such as bulk concentration, pH and ionic strength. The foaming properties depend on many intrinsic factors (size, structure of protein, hydrophobicity, surface potential, charge, etc.); and environmental and processing factors (protein concentration, pH, temperature, addition of other ingredients, etc.) Foams are colloidal systems in which gas phase dispersed in an aqueous continuous phase. Foaming operation is usually devoted to produce lighter products, modify the appearance and the texture of food products, therefore, it be used to production new products adapted to consumer choice and needs, using air as a zero-cost component. Microstructure has fundamental role in foam properties. At foam based products, bubble size is of most importance at the foam properties, because it influences on texture, the mouth-feel and the stability of the aerated product. Many food products have aerated structure. In these foods, the gas phases, forms small bubbles that modify microstructure and mouth feel properties of product. Aerated desserts have shown a great market potential, which is dependent on consumer behavior, interested in lighter and healthier products. Food products based on foam structure such as chocolate mousse have good marketing; therefore deep knowledge about their properties is important. Mousse is an aerated dessert with stabilized foamy structure which little attention has been paid to industrial production. Although, the most popular mousse flavor is chocolate, orange, lemon and strawberry have good marketability. Materials and method: This study follows two important objectives; first, the effect of different amount of gelatin concentration and sodium caseinate on rheological, physical and sensory properties of chocolate mousse is investigated. Then, the relationship this parameters was discussed on the basis of laboratory results using PCA method. Chocolate mousse was include of, Gelatin(Bangladesh, type B, bloom 160-180), Cacao powder(Cargill Co., Netherlands), Whipped cream(Mahrang sahar shargh CO., Iran 27% fat), Sugar(Fariman, Iran) and Sodium caseinate (Milad, Iran). Chocolate mousse samples were prepared with different amount of gelatin (1, 2 and 3 gr) and sodium caseinate (1, 2 and 3 gr) concentrations. Gelatin was first dissolved in hot water. Next, cacao powder and sugar were stirred in hot water and added to whipped cream agitated by Gosonic home mixer with speed 5400 RPM for 3 minute
{"title":"Study of organoleptic and rheological properties of chocolate mousse incorporating sodium caseinate and gelatin","authors":"سعید میرعرب رضی, محبت محبی, محمدحسین حدادخداپرست, آرش کوچکی","doi":"10.22067/ifstrj.v1395i2.30963","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/ifstrj.v1395i2.30963","url":null,"abstract":"Introduction: Proteins are widely used in food industry because it has functional properties such as formation and stabilization of foam systems. These molecules had surface-active properties. They rapidly adsorb at interface during the foaming processes and form a film around gas bubbles. The bulk properties has important role in the stabilization foam system. It has been shown that protein adsorption is influenced by molecular properties, such as size, shape, surface hydrophobicity, conformation, and charge and conditions in the bulk solution, such as bulk concentration, pH and ionic strength. The foaming properties depend on many intrinsic factors (size, structure of protein, hydrophobicity, surface potential, charge, etc.); and environmental and processing factors (protein concentration, pH, temperature, addition of other ingredients, etc.) Foams are colloidal systems in which gas phase dispersed in an aqueous continuous phase. Foaming operation is usually devoted to produce lighter products, modify the appearance and the texture of food products, therefore, it be used to production new products adapted to consumer choice and needs, using air as a zero-cost component. Microstructure has fundamental role in foam properties. At foam based products, bubble size is of most importance at the foam properties, because it influences on texture, the mouth-feel and the stability of the aerated product. Many food products have aerated structure. In these foods, the gas phases, forms small bubbles that modify microstructure and mouth feel properties of product. Aerated desserts have shown a great market potential, which is dependent on consumer behavior, interested in lighter and healthier products. Food products based on foam structure such as chocolate mousse have good marketing; therefore deep knowledge about their properties is important. Mousse is an aerated dessert with stabilized foamy structure which little attention has been paid to industrial production. Although, the most popular mousse flavor is chocolate, orange, lemon and strawberry have good marketability. \u0000Materials and method: This study follows two important objectives; first, the effect of different amount of gelatin concentration and sodium caseinate on rheological, physical and sensory properties of chocolate mousse is investigated. Then, the relationship this parameters was discussed on the basis of laboratory results using PCA method. Chocolate mousse was include of, Gelatin(Bangladesh, type B, bloom 160-180), Cacao powder(Cargill Co., Netherlands), Whipped cream(Mahrang sahar shargh CO., Iran 27% fat), Sugar(Fariman, Iran) and Sodium caseinate (Milad, Iran). Chocolate mousse samples were prepared with different amount of gelatin (1, 2 and 3 gr) and sodium caseinate (1, 2 and 3 gr) concentrations. Gelatin was first dissolved in hot water. Next, cacao powder and sugar were stirred in hot water and added to whipped cream agitated by Gosonic home mixer with speed 5400 RPM for 3 minute","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"12 1","pages":"330-339"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-12","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68577377","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Introduction: Common Kilka (Clupeonella cultriventris caspia) is one of the most abundant and industrial fish in the Caspian Sea located in the north of Iran, and also the best source of long-chain polyunsaturated fatty acids, especially EPA and DHA [Fazli et al., 2009, Connor, 2000]. Due to high level of the ω3 : ω6 ratio and polyene index, the common Kilka oil is expected to be highly susceptible to oxidation [Pirestani et al., 2010]. The interesting antioxidative characteristics of the oils and unsaponifiable matter (USM) extracted from the kernel and hull of bene fruit (Pistacia atlantica subsp. Mutica) attracted our attention to use them as natural alternatives for stabilizing the common Kilka oil and compare with BHT and α-tocopherol [Farhoosh et al., 2012]. Materials and method: The ripe bene fruits were collected from the fields of Islamabad in the Ilam province. After drying and also grounding to powder, the oils from the kernel (BKO) and the hull (BUO) of bene were extracted with n-hexane (1:4 w/v). Moreover, the USM content of the kernel (UKO) and hull (BHO) oils of bene were determined by the method described by Lozano et al, 1993. Chemical compositions of the bene oils’ unsaponifiable matter were determined by a thin-layer chromatography [Lercker and Rodriguez-Estrada, 2000]. Crude Kilka oil was purified by a multilayer column chromatography to eliminate the majority of pro-oxidant and antioxidant compounds normally present in it. The purified Kilka oil (PKO) was blended separately with 1 and 2% (w/w) of the antioxidative oils (BKO and BHO), 1 and 1.5% (w/w) of the oils’ unsaponifiable matter (UKO and UHO), and 100 mg/kg α-tocopherol and BHT and then exposed to the following stability test. Fatty acid composition of the oil samples was determined by gas-liquid chromatography [Sharina and Jumat, 2006]. The iodine value (IV) was measured according to the AOAC Official Method 920.158 [AOAC, 2005]. A colorimetric method was used to determine total tocopherols (TT) content [Wong et al., 1988]. Total phenolics (TP) content was spectrophotometrically determined using Folin–Ciocalteau’s reagent [Capannesi et al., 2000]. A Metrohm Rancimat model 743 (Herisau, Switzerland) was used for the oil/oxidative stability index (OSI) measurement in airflow rate of 20 L/h. The temperatures in measuring of the OSI were 60 °C for the PKO, OSI60, and 120 °C for the BHO and BKO, OSI120 [Farhoosh et al., 2008a; Mendez et al., 1996]. The analysis of variance (ANOVA) was carried out according to MStatC and SlideWrite software. Significant differences between means were determined by Duncan’s multiple range tests; p values less than 0.05 were considered statistically significant. Results and Discussion: The initial quality parameters of the PKO, BHO and BKO are shown in Table 1. The PKO was mainly constituted of MUFA, followed by the SFA and PUFA, and there was no measurable contents of TP, TT and USM fractions in it. The PKO showed a PUFA/SFA ratio higher t
简介:赤鳉(Clupeonella cultriventris caspia)是伊朗北部里海最丰富的工业鱼类之一,也是长链多不饱和脂肪酸,尤其是EPA和DHA的最佳来源[Fazli et al., 2009, Connor, 2000]。由于ω3: ω6比值和多烯指数较高,普通Kilka油预计极易氧化[Pirestani et al., 2010]。摘要研究了从大西洋开心果(Pistacia atlantica subsp.)果仁和果皮中提取的油脂和不皂化物(USM)的抗氧化特性。Mutica)引起了我们的注意,将它们作为稳定普通Kilka油的天然替代品,并与BHT和α-生育酚进行比较[Farhoosh et al., 2012]。材料和方法:从伊拉姆省伊斯兰堡的田间采集成熟的果实。经干燥和研磨成粉后,用正己烷(1:4 w/v)提取仁油(BKO)和壳油(BUO)。此外,用Lozano等人1993年描述的方法测定了贝仁油(UKO)和壳油(BHO)的USM含量。用薄层色谱法测定了香油不皂化物质的化学成分[Lercker和Rodriguez-Estrada, 2000]。原始的Kilka油被多层柱层析纯化,以消除通常存在于其中的大多数促氧化剂和抗氧化剂化合物。将纯化后的Kilka油(PKO)分别与1%和2% (w/w)的抗氧化油(BKO和BHO)、1%和1.5% (w/w)的不皂化物(UKO和UHO)以及100 mg/kg的α-生育酚和BHT混合,进行稳定性试验。油样品的脂肪酸组成采用气液色谱法测定[Sharina and Jumat, 2006]。碘值(IV)测定方法参照AOAC官方方法920.158 [AOAC, 2005]。采用比色法测定总生育酚(TT)含量[Wong等,1988]。采用Folin-Ciocalteau试剂分光光度法测定总酚(TP)含量[Capannesi et al., 2000]。在风速为20 L/h时,采用Metrohm ransimat 743型(Herisau, Switzerland)进行油/氧化稳定性指数(OSI)测量。测量OSI的温度为PKO, OSI60为60°C, BHO和BKO, OSI120为120°C [Farhoosh et al., 2008];Mendez等人,1996]。采用MStatC和SlideWrite软件进行方差分析(ANOVA)。Duncan多重极差检验表明均数间存在显著性差异;P值小于0.05认为有统计学意义。结果与讨论:PKO、BHO和BKO的初始质量参数见表1。PKO主要由MUFA组成,其次是SFA和PUFA, TP、TT和USM组分均未检测到。PKO显示PUFA/SFA比值高于英国卫生部推荐的最小值(0.73对0.45)[HMSO]。英国。, 1994]。PKO的ω3/ω6比率与印度鲭鱼(Rastrelliger kanagurta)的ω3/ω6比率相对相似(分别为1.60和1.67)(表1)[Osman, Suriah, & Law, 2001]。作为油不饱和度和抗氧化性的指标,PKO(114.99)的IV值远低于沙丁鱼(156.2)和鲑鱼(165.8)油[Frankel, 1998;Endo, Tagiri-Endo, & Kimura, 2005]。从表1可以看出,BKO的USM、生育酚和酚类化合物含量高于BHO。BHO和BKO的次要成分,特别是多酚和生育酚对植物油氧化稳定性的重要作用已在先前的研究中得到证实[Farhoosh et al., 2012]。脂肪酸组成和次要成分数量的差异导致BKO的OSI120大于BHO(9.46比7.91 h)。UHO和UKO的主要成分是生育酚和生育三烯醇(表2)。这些化合物是植物油USM中特别重要的功能成分,对人体健康具有重要的营养价值,并具有抗氧化特性[Lercker和Rodriguez-Estrada, 2000]。受抗氧化化合物影响的PKO的OSI60值如图1所示。如图1所示,添加抗氧化剂后,PKO的OSI60 (1.66 h)显著增加。其中,1.5% UKO的稳定效果最显著,可使OSI60显著提高8.12倍(OSI60, 13.48 h) (p < 0.05)。以前的研究结果已经证明了UKO和who在植物油中的抗氧化活性。 简介:赤鳉(Clupeonella cultriventris caspia)是伊朗北部里海最丰富的工业鱼类之一,也是长链多不饱和脂肪酸,尤其是EPA和DHA的最佳来源[Fazli et al., 2009, Connor, 2000]。由于ω3: ω6比值和多烯指数较高,普通Kilka油预计极易氧化[Pirestani et al., 2010]。摘要研究了从大西洋开心果(Pistacia atlantica subsp.)果仁和果皮中提取的油脂和不皂化物(USM)的抗氧化特性。Mutica)引起了我们的注意,将它们作为稳定普通Kilka油的天然替代品,并与BHT和α-生育酚进行比较[Farhoosh et al., 2012]。材料和方法:从伊拉姆省伊斯兰堡的田间采集成熟的果实。经干燥和研磨成粉后,用正己烷(1:4 w/v)提取仁油(BKO)和壳油(BUO)。此外,用Lozano等人1993年描述的方法测定了贝仁油(UKO)和壳油(BHO)的USM含量。用薄层色谱法测定了香油不皂化物质的化学成分[Lercker和Rodriguez-Estrada, 2000]。原始的Kilka油被多层柱层析纯化,以消除通常存在于其中的大多数促氧化剂和抗氧化剂化合物。将纯化后的Kilka油(PKO)分别与1%和2% (w/w)的抗氧化油(BKO和BHO)、1%和1.5% (w/w)的不皂化物(UKO和UHO)以及100 mg/kg的α-生育酚和BHT混合,进行稳定性试验。油样品的脂肪酸组成采用气液色谱法测定[Sharina and Jumat, 2006]。碘值(IV)测定方法参照AOAC官方方法920.158 [AOAC, 2005]。采用比色法测定总生育酚(TT)含量[Wong等,1988]。采用Folin-Ciocalteau试剂分光光度法测定总酚(TP)含量[Capannesi et al., 2000]。在风速为20 L/h时,采用Metrohm ransimat 743型(Herisau, Switzerland)进行油/氧化稳定性指数(OSI)测量。测量OSI的温度为PKO, OSI60为60°C, BHO和BKO, OSI120为120°C [Farhoosh et al., 2008];Mendez等人,1996]。采用MStatC和SlideWrite软件进行方差分析(ANOVA)。Duncan多重极差检验表明均数间存在显著性差异;P值小于0.05认为有统计学意义。结果与讨论:PKO、BHO和BKO的初始质量参数见表1。PKO主要由MUFA组成,其次是SFA和PUFA, TP、TT和USM组分均未检测到。PKO显示PUFA/SFA比值高于英国卫生部推荐的最小值(0.73对0.45)[HMSO]。英国。, 1994]。PKO的
{"title":"Oxidative stability of Purified Common Kilka (Clupeonella cultiventris caspia) triacylglycerols as affected by the Bene kernel and hull oils and their Unsaponifiable matters","authors":"سمانه پژوهان مهر, رضا فرهوش, رضا اسماعیل زاده کناری, علی شریف","doi":"10.22067/IFSTRJ.V1395I2.33250","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V1395I2.33250","url":null,"abstract":"Introduction: Common Kilka (Clupeonella cultriventris caspia) is one of the most abundant and industrial fish in the Caspian Sea located in the north of Iran, and also the best source of long-chain polyunsaturated fatty acids, especially EPA and DHA [Fazli et al., 2009, Connor, 2000]. Due to high level of the ω3 : ω6 ratio and polyene index, the common Kilka oil is expected to be highly susceptible to oxidation [Pirestani et al., 2010]. The interesting antioxidative characteristics of the oils and unsaponifiable matter (USM) extracted from the kernel and hull of bene fruit (Pistacia atlantica subsp. Mutica) attracted our attention to use them as natural alternatives for stabilizing the common Kilka oil and compare with BHT and α-tocopherol [Farhoosh et al., 2012]. \u0000Materials and method: \u0000The ripe bene fruits were collected from the fields of Islamabad in the Ilam province. After drying and also grounding to powder, the oils from the kernel (BKO) and the hull (BUO) of bene were extracted with n-hexane (1:4 w/v). Moreover, the USM content of the kernel (UKO) and hull (BHO) oils of bene were determined by the method described by Lozano et al, 1993. Chemical compositions of the bene oils’ unsaponifiable matter were determined by a thin-layer chromatography [Lercker and Rodriguez-Estrada, 2000]. Crude Kilka oil was purified by a multilayer column chromatography to eliminate the majority of pro-oxidant and antioxidant compounds normally present in it. The purified Kilka oil (PKO) was blended separately with 1 and 2% (w/w) of the antioxidative oils (BKO and BHO), 1 and 1.5% (w/w) of the oils’ unsaponifiable matter (UKO and UHO), and 100 mg/kg α-tocopherol and BHT and then exposed to the following stability test. Fatty acid composition of the oil samples was determined by gas-liquid chromatography [Sharina and Jumat, 2006]. The iodine value (IV) was measured according to the AOAC Official Method 920.158 [AOAC, 2005]. A colorimetric method was used to determine total tocopherols (TT) content [Wong et al., 1988]. Total phenolics (TP) content was spectrophotometrically determined using Folin–Ciocalteau’s reagent [Capannesi et al., 2000]. A Metrohm Rancimat model 743 (Herisau, Switzerland) was used for the oil/oxidative stability index (OSI) measurement in airflow rate of 20 L/h. The temperatures in measuring of the OSI were 60 °C for the PKO, OSI60, and 120 °C for the BHO and BKO, OSI120 [Farhoosh et al., 2008a; Mendez et al., 1996]. The analysis of variance (ANOVA) was carried out according to MStatC and SlideWrite software. Significant differences between means were determined by Duncan’s multiple range tests; p values less than 0.05 were considered statistically significant. \u0000Results and Discussion: The initial quality parameters of the PKO, BHO and BKO are shown in Table 1. The PKO was mainly constituted of MUFA, followed by the SFA and PUFA, and there was no measurable contents of TP, TT and USM fractions in it. The PKO showed a PUFA/SFA ratio higher t","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"12 1","pages":"239-249"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-12","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68577471","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-06-08DOI: 10.22067/IFSTRJ.V1394I6.50308
Z. Amiri, Hengameh Darzi Arbabi
Thermal conductivity is an important property of juices in the prediction of heat- and mass-transfer coefficients and in the design of heat- and mass-transfer equipment for the fruit juice industry. An artificial neural network (ANN) was developed to predict thermal conductivity of pear juice. Temperature and concentration were input variables. Thermal conductivity of juices was outputs. The optimal ANN model consisted 2 hidden layers with 5 neurons in first hidden layer and the second one has only one neuron. The ANN model was able to predict thermal conductivity values which closely matched the experimental values by providing lowest mean square error (R2=0.999) compared to conventional and multivariable regression models. However this method also improves the problem of determining the hidden structure of the neural network layer by trial and error. It can be incorporated in heat transfer calculations during juices processing where temperature and concentration dependent thermal conductivity values are required.
{"title":"Using artificial neural networks to predict thermal conductivity of pear juice","authors":"Z. Amiri, Hengameh Darzi Arbabi","doi":"10.22067/IFSTRJ.V1394I6.50308","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V1394I6.50308","url":null,"abstract":"Thermal conductivity is an important property of juices in the prediction of heat- and mass-transfer coefficients and in the design of heat- and mass-transfer equipment for the fruit juice industry. An artificial neural network (ANN) was developed to predict thermal conductivity of pear juice. Temperature and concentration were input variables. Thermal conductivity of juices was outputs. The optimal ANN model consisted 2 hidden layers with 5 neurons in first hidden layer and the second one has only one neuron. The ANN model was able to predict thermal conductivity values which closely matched the experimental values by providing lowest mean square error (R2=0.999) compared to conventional and multivariable regression models. However this method also improves the problem of determining the hidden structure of the neural network layer by trial and error. It can be incorporated in heat transfer calculations during juices processing where temperature and concentration dependent thermal conductivity values are required.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"11 1","pages":"770-778"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-08","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68572742","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-06-08DOI: 10.22067/IFSTRJ.V1394I6.51760
E. Maghsoudlou
Recently, Subcritical Water Extraction (SWE) has been well known as a green technology for extraction of bioactive compounds from plants. In this study, Subcritical water extraction, ultrasound assisted extraction (UAE) and shaker solvent extraction (SSE) were compared for extraction of phenolic compounds from fig (Ficuscarica) pulp and skin. Antioxidant activity of the extracts was evaluated using DPPH radical scavenging, reducing power and rancimat tests. Subcritical waterhad the highest ability for extraction of total phenolic content (65.89±0.21 and 80.79±0.09 mg of gallic acid equivalents per gram of extract respectively) and flavonoid compounds (7.51±0.33 and 10.1±1.02 mg of quercetinequivalents per gram of extract, respectively)from both pulp and skin.The lowest IC50 in DPPH radical scavenging and reducing power tests were related to SWE of skin extract of fig. Furthermore, in extraction of total phenol and flavonoid compounds, subcritical water extraction showed to be a more suitable method than other solvent extraction methods, both in pulp and skin.
{"title":"The effects of extraction technique on phenolic compounds extracted from fig (Ficuscarica) pulp andskin","authors":"E. Maghsoudlou","doi":"10.22067/IFSTRJ.V1394I6.51760","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V1394I6.51760","url":null,"abstract":"Recently, Subcritical Water Extraction (SWE) has been well known as a green technology for extraction of bioactive compounds from plants. In this study, Subcritical water extraction, ultrasound assisted extraction (UAE) and shaker solvent extraction (SSE) were compared for extraction of phenolic compounds from fig (Ficuscarica) pulp and skin. Antioxidant activity of the extracts was evaluated using DPPH radical scavenging, reducing power and rancimat tests. Subcritical waterhad the highest ability for extraction of total phenolic content (65.89±0.21 and 80.79±0.09 mg of gallic acid equivalents per gram of extract respectively) and flavonoid compounds (7.51±0.33 and 10.1±1.02 mg of quercetinequivalents per gram of extract, respectively)from both pulp and skin.The lowest IC50 in DPPH radical scavenging and reducing power tests were related to SWE of skin extract of fig. Furthermore, in extraction of total phenol and flavonoid compounds, subcritical water extraction showed to be a more suitable method than other solvent extraction methods, both in pulp and skin.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"11 1","pages":"758-769"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-06-08","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68572802","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}
Pub Date : 2016-05-28DOI: 10.22067/IFSTRJ.V1395I0.48350
H. Sabbaghi, A. Ziaiifar, M. Kashaninejad
در این پژوهش تغییرات بافت خلال سیبزمینی طی مراحل مختلف سرخکردن شامل حرارتدهی اولیه، جوشش سطحی و مرحله نرخ کاهشی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، فرآیند سرخکردن در سه دمای ثابت 145، 160 و °C 175 به مدت 30، 60، 90، 120، 150، 180، 210 و 240 ثانیه انجام گرفت. سپس با کمک ثبت سینتیک تغییرات دمای سطحی و مرکزی محصول توسط دستگاه ثبت داده در کامپیوتر، مراحل مختلف فرآیند از یکدیگر تفکیک شد. شدت حرارتدهی در هر مرحله با پارامتر ارزش پخت نیز تعیین گردید. همچنین رفتار تغییر بافت محصول توسط شاخص های مکانیکی بهصورت مدول ظاهری الاستیسیته (مدول سکانت) و چقرمگی توصیف شد. سینتیک نرمشدگی در دماهای مختلف روغن با استفاده از برازش مدل تبدیل جزئی روی تغییرات مدول سکانت تخمین زده شد. نتایج نشان داد، بخش عمده تخریب بافت در حرارتدهی اولیه اتفاق می افتد و در انتهای مرحله جوشش سطحی تغییرات شاخص بافت رو به ثابت شدن رفت. با افزایش دمای روغن شیب رگرسیونی تغییرات تابع تبدیل جزءکاهش یافت و محصول سخت تر بود، اما میزان تعادلی مدول سکانت مستقل از دمای فرآیند بود. بافت مطلوب از نظر مصرفکننده در دمای °C 160 با ارزش پخت متوسط بدست آمد.
{"title":"Mechanical study for texture degradation of potato strip during frying process","authors":"H. Sabbaghi, A. Ziaiifar, M. Kashaninejad","doi":"10.22067/IFSTRJ.V1395I0.48350","DOIUrl":"https://doi.org/10.22067/IFSTRJ.V1395I0.48350","url":null,"abstract":"در این پژوهش تغییرات بافت خلال سیبزمینی طی مراحل مختلف سرخکردن شامل حرارتدهی اولیه، جوشش سطحی و مرحله نرخ کاهشی مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور، فرآیند سرخکردن در سه دمای ثابت 145، 160 و °C 175 به مدت 30، 60، 90، 120، 150، 180، 210 و 240 ثانیه انجام گرفت. سپس با کمک ثبت سینتیک تغییرات دمای سطحی و مرکزی محصول توسط دستگاه ثبت داده در کامپیوتر، مراحل مختلف فرآیند از یکدیگر تفکیک شد. شدت حرارتدهی در هر مرحله با پارامتر ارزش پخت نیز تعیین گردید. همچنین رفتار تغییر بافت محصول توسط شاخص های مکانیکی بهصورت مدول ظاهری الاستیسیته (مدول سکانت) و چقرمگی توصیف شد. سینتیک نرمشدگی در دماهای مختلف روغن با استفاده از برازش مدل تبدیل جزئی روی تغییرات مدول سکانت تخمین زده شد. نتایج نشان داد، بخش عمده تخریب بافت در حرارتدهی اولیه اتفاق می افتد و در انتهای مرحله جوشش سطحی تغییرات شاخص بافت رو به ثابت شدن رفت. با افزایش دمای روغن شیب رگرسیونی تغییرات تابع تبدیل جزءکاهش یافت و محصول سخت تر بود، اما میزان تعادلی مدول سکانت مستقل از دمای فرآیند بود. بافت مطلوب از نظر مصرفکننده در دمای °C 160 با ارزش پخت متوسط بدست آمد.","PeriodicalId":52634,"journal":{"name":"mjlh pjwhshhy `lwm w Sny` Gdhyy yrn","volume":"13 1","pages":"94-104"},"PeriodicalIF":0.0,"publicationDate":"2016-05-28","publicationTypes":"Journal Article","fieldsOfStudy":null,"isOpenAccess":false,"openAccessPdf":"","citationCount":null,"resultStr":null,"platform":"Semanticscholar","paperid":"68574439","PeriodicalName":null,"FirstCategoryId":null,"ListUrlMain":null,"RegionNum":0,"RegionCategory":"","ArticlePicture":[],"TitleCN":null,"AbstractTextCN":null,"PMCID":"","EPubDate":null,"PubModel":null,"JCR":null,"JCRName":null,"Score":null,"Total":0}